یارو رفت انجمن اهدای اعضای بدن عضوبشه، جوگیر شدهمه اعضاء بدنو علامت زد. بعدازمرگش بیمارستان یه شلوارکردی و یه مشت سبیل تحویل خانوادش داد.
چند روز پیش دایی اومده بود خونمون نشسته بود روز زمین بعد ابجیم از راه اومد دایی میخواست بلند بشه حال و احوال الجیم میخواست بگه بلند نشین بشسنین گفت گفت بلند ننشین پاشو
عارفی را پرسیدند تردمیل چیست؟
گفت تردمیل همان ایران است که هر چه در آن سگدو بزنی به جایی نمیرسی!
(الان فقط این ب ذهنم رسید اونم بخاطر اینکه همین چن دقیقه پیش شنیدم. حالا اگ خوب نبود شما به بزرگورای خودتون ببخشید# )
( ﺏَ ﺭَ ﺏَ ﺏَ ) ﭼﯿﺴﺖ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به معنای برو بابا ست که ایرانیها ﺩﺭ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺑﺎ ﺩﻫﻨﯽ ﮐﺞ ، ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻀﻌﯿﻒ ﺭﻭﺣﯿﮥ ﻃﺮﻑ ﺑﮑﺎﺭ ﻣﯿﺒﺮﻥ !
الان دارید امتحان میکنید؟؟؟
تبریک میگم شما یه ایرانی اصیل هستید (^_^)
من تازه ازدواج کرده بودم با مادر شوهرم رفته بودم تره بار خرید کنم فروشنده اجازه نمیداد سوا کنیم خودش پاکت پر میکرد میوهاش روبصورت مخروطی چیده ود سمتی که مشتری میدید میوه های خوب و سالمی بود منم گفتم از هر کدومش برام بکش اونم از اون سمت مخروط که خودش میدید میوه هه رو پر کرد و داد دستم منم پولش رو حساب کردم وقتی در پاکت رو باز کردم دیدم میوهاش همه لک دار و خرابن گفتم نمیخام پولمو پس بده مرده گفت پس نمیگیرم میخواستی از اول نخری منم حرصم گرفت و با عصبانیت با صدای بلند گفتم این که نشد تو از جلو نشون میدی از عقب میدی یهو فهمیدم وای چی گفتم یه عالمه ادم دور و برمون بودن مرده غش کرد از خنده مادرشوهرم هم همینطور دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم منم زدم زیر خنده همه ی مردم دور و برمونم میخندیدن فورا پاکتها رو برداشتم و در رفتم
وای چند روز پیش رفته بودیم بیمارستان شوهرم تنگ نفس داشت بهش اکسیژن زدن
توهمون موقع یه پیر مردرو اوردن طفلک نفسش قطع شده بود پرستاراهم براش کار انجام نمیدادن
یهو همراه پیر مرده شروع کرد دادوبیداد که بیاین کمک
شوهر منم ازون دور دا د زدآقا بدو بیا مال منو بکن دهنش😂😂😂😂 همه پرستارا مرده بودن از خنده
هم خندم گرفته بود هم دلم واسه پیرمرده سوخت
wc. Wc. Wc. Wc. Wc .wc. wc .wc. wc. Wc. Wc. Wc.
اینو بفرست به پنج نفر توالت خونتون فرنگی میشه منم اول باور نمیکردم ولی شد....قطع کننده زنجیره نباش
یکی نفرستاد چاه دستشوییشون گرفت.
نخند، بفرست...
عروس عموم برام تعریف کرد تازه عقد کرده بودم
رفتم خونه مادر شوهرم.بنده خدا ران پاش سوخته بود پانسمانش رو میخواستن باز کنن ،خون زد بیرون.
منم یا صدای بلند به شوهرم گفتم احمد جان پاشو پاشو تو بلد نیستی.سر زخم رو باز کردی ،نگا نگا چقدر ک.ون(خون)
ناگاه سکوتی سنگین بر جمع حکم فرما شد
یه بارم یه خانومه میخواسته خیار بخره میبینه زیادخوب نیست میگه اینا که پلاسیده س شق نیست نمیشه جلوبزاری
منظورش جلوی مهمون بوده
