2737
2734
عنوان

مادر همسرجان گفت میزنه توی گوش همسرم...بیان بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 6432 بازدید | 119 پست

   یاد زن داییم افتادم.  عروسش طبقه بالاش زندگی میکرد  اینم رفته بود بالا مثلا مادر شوهر بازی در بیاره گفته بود چرا حمام تمیز نکردی چرا دستشویی تمیز نکردی عروسش هم به ماه نکشید از اون خونه اسباب کشی کرد رفت دورترین فاصله ممکنه   دلم خنک شد

وقتی  برات  مهم نیست اطرافیانت  درموردت  چه فکری  میکنن  یعنی به سطح  خطرناکی از آزادی رسیدی 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اوایل زندگیم یبار مادر شوهرم داشت به شوهرم میگفت چرا آشغالش بو میده  منم شنیدم یهو اومدم جلوش ...

ماشاا... چه زبونی خواهر جان فقط یکم بتونی کنترلش کنی بهتره بخاطر خودت و رابطه با همسرت میگم  

   آرامش سهم قلبی است که درتصرف خداست.    
2731
   یاد زن داییم افتادم.  عروسش طبقه بالاش زندگی میکرد  اینم رفته بود بالا مثلا ...

خدا به من رحم کرد و دوستم داشت از این یه مورد معاف شدم

اتفاقا همون اوایل همسرم گفت بریم طبقه بالا مامان اینا   منم در سکوت انگار خدا به دلم انداخته باشه   گفتم شهرام جان من که مادرتون را نمیشناسم شما هم منو میشناسی هم مادر بزرگوار را اگر میدونی مسپله ای پیش نمیاد من خوشحالم میشم هر جا تو بگی باهم مشورت میکنیم و میریم دیگه   در کسری از ثانیه همسر جان گفت نه میریم خونه مستقل   

   آرامش سهم قلبی است که درتصرف خداست.    
ماشاا... چه زبونی خواهر جان فقط یکم بتونی کنترلش کنی بهتره بخاطر خودت و رابطه با همسرت میگم   & ...

بخدا من خیلی اروم بودم فقط میریختم تو خودم عصبی شدم معده دردای شدید داشتم شوهرم خیلی به حرف مامانشه و مامانشم شدیدا میخواد اونو از من دور کنه یعنی این که میگم توهم نیستا ولی دیدم اینجوری پیش بره من داغون میشم چون جاریمو دیده بودم چه بلایی سرش اورده گفتم بنشونمش سرجاش گرچه هنوزم میگه اما حداقل جلوی من نه پشت سر به شوهرم میگه اما شوهرم که دیگه فهمیده من با قدرت تمام قد جلوش وامیستم هیچی بمن انتقال نمیده

ای خدا خستم میفهمی!!!
بخدا من خیلی اروم بودم فقط میریختم تو خودم عصبی شدم معده دردای شدید داشتم شوهرم خیلی به حرف مامانشه ...

حق داری دوستم اینکه برا حفظ زندگیت داری میجنگی جای قدردانی داره خدا حفظت کنه ایشاا... اینقد همه به خیر و خوشی مشغول باشن یادشون به کم و کیف زندگی کسی نباشه

   آرامش سهم قلبی است که درتصرف خداست.    
2738
خب بنده اینجوری فکر میکنم دیگه😐 شما اینجوری فکر نکن هر کسی تو فکر کردن و نوع زندگی کردنش آزاده🙂 ...

فک کنم شما جوونیای مادرشوهر استارتری   


ازاد باش عزیزم😊

برای ادبیات بعضی خانمهای نی نی سایت متاسفم...😔
خدا به من رحم کرد و دوستم داشت از این یه مورد معاف شدم اتفاقا همون اوایل همسرم گفت بریم طبقه بالا م ...

وای شانس آوردی .اگه رفته بودی پوستت کنده بود باید همیشه آماده باش میبودی که میاد بالا بازرسی  

وقتی  برات  مهم نیست اطرافیانت  درموردت  چه فکری  میکنن  یعنی به سطح  خطرناکی از آزادی رسیدی 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز