۱_ سلام بچه ها. من تاحالا از زندگی خصوصیم تاپیک نذاشته بودم. ولی الان دیگه خیییلی دلم گرفته. و یه جورایی مستاصل شدم خاستم در میون بذارم. ببخشید اگه طولانیه. یه جا مینویسم ک هی نخاید منتظر بمونید.
من چند سال پیش از همسر سابقم جدا شدم و بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم. اینو بگم که همسر سابقم یه ادم واقعا عوضی بود ک همون موقع هم خانوادم قبولش نداشتن و رفت و امد نداشتیم و با اصرار خودم ازدواج کردیم. فقط تلفنی حالشونو میپرسیدم و اونا هم همینطور. دلیل جدایی رو نمیخام باز کنم، چون الان مشکلم چیزه دیگس. ( پس لطفا در این خصوص سوال نکنید)
ب خاطر مشکلاتی ک برای طلاقم پیش اومد، کلا با خانوادم قطع ارتباط بودم. حتی نفهمیدن چه روزی طلاق گرفتم و بعدش کجا رفتم و چ بلایی سرم اومد...تا دوسال.
بعده دو سال خودم یه روز به مامانم زنگ زدم. گفتم حالم خوبه، ازدواج کردم و یه بچه هم دارم. خلاصه روابط اغاز شد...