2752
2734
عنوان

زندگی سالم و کاهش وزن (بامداد خمار ) تاپیک جدید

| مشاهده متن کامل بحث + 1805827 بازدید | 290067 پست
سلام بچه ها شبتون بخیر در چه حالی هستین؟

استرس دارم زیاد شده باشم😐😐

وزن شروع ۶۹ کیلو .هدف اول ۶۵ 😊هدف دوم ۶۳😁هدف سوم  ۶۰ کیلو 😃هدف نهایی ۵۸ کیلو 🤣🤣وزن الان۶۵.۶🙄
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731
من 86 هستم یعنی امیدی هست کم کنم 

حتما.... از من تنبل تر نیستی که😄😄😄😄😄

من خیلی شل کن سفت کن دارم. اما با این حال ۱۸ تا کم کردم😎😎😎😎

ان شاالله توام میتونی

❤👬❤
سلام عزیزم صدای منو میشنوی از کالیفرنیا امریکا😂😂 عالی خودت چطوری؟

سلامتی فابریکا سلامتی سینگلا 

سلامتی اونا که بالان سلامتی چشم قرمزا😂😂😂😂😂😂😂

منم خیلی دل درد شدید داشتم سردرد بخاطر پریودم 

کالریمم شد 900تا .دیگه جونم برات بگه ورزشم نکردم الانم میخوام برم تو افق محو بشم

سلامتی فابریکا سلامتی سینگلا  سلامتی اونا که بالان سلامتی چشم قرمزا😂😂😂😂😂😂😂 منم خیلی دل ...

اصلا خسته نباشی نمیدونم چیکارت کنم شکم پرست😂😂😂😂😂

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
اخه آدم پریود باشه فستم باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه داریم ؟؟؟؟؟؟مگه میشه؟؟؟؟؟؟به قول نقی معمولی😂😂😂😂😂😂😂 ...

اره والا واس من ی نفر ک بارها شده😃😃😃😃😃😃😂بهونه الکی نیار🤕🤕🙄

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

راهنمایی

nazy31 | 17 ثانیه پیش
2687