2733
2734
عنوان

داستان اولین قرار عاشقانه من که پسر فرار کرد

| مشاهده متن کامل بحث + 270814 بازدید | 1804 پست


اسم پسر آرش بود کلاس قرآن ميرفت مثل اینکه چشم و گوش بسته بود سه چهار سال ازم بزرگتر بود من برخلاف قیافه بدم صدای خوبی داشتم که این کارو بدتر میکرد وقتی با صدا تصویر سازی کني توقعت بالا می ره از قیافه طرف مقابل

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘


چند ماهی گذشته بودو آرش عاشق من من عاشق آرش دوستام با پسرا قرار گذاشتن که بیان تهران عاشق سینه چاک منم همراه اینا من خیلی مقاومت کردم ولی گفتن که نه اون جوری نمیشه تو نباید ساده میرفتی سر قرار گفتم خیلی خوب و قرار گذاشته شد

2731


مدرسه ای که من میرفتم طرح داشت یعنی هر کسی یه کمد داشت تو مدرسه که باید مانتوشو در میاورد زیرش یه پیراهن سفید مردونه و با شلوار مدرسه و کفشامونم در مياورديم یه دمپایی طبی سفید ميپوشيديم لباسامونو ميزاشتم تو کمدمون ميرفتيم سر کلاس


روز قرار فرا رسید قرار شد بعد مدرسه راهی بشیم به مامانمم گفته بودم می رم خونه دوستم درس بخونم پس نمی تونستم لباس با خودم ببرم به ارشم گفته بودم با لباس مدرسه میام که گفته بود ای جان  تو همه جوره واسه من قشنگی 😁


زنگ آخر زده شد من دوان دوان سوي کمدم روانه شدم در کمدو باز کردم دیدم کتونيام نیست 😩 همینو کم داشتم قفل کمدم خراب شده بود و کتونيامو دزدیده بودن من موندمو یه دمپایی طبی سفید

2740

عکس کووووو؟؟؟برداشتی؟؟

عزیز دلم 😚شمایی که چشمتون خورد به امضای من😊لطفا همین الان یه صلوات از ته دلت برای خوشبختی من و تمام جوونا بفرست😘شاید خدا تو رو از من خیلی بیشتر دوست داره و صدات به گوشش آشناتره❤ 


فرم مدرسه با دمپایی طبی سفید ولی کاش با همون تیپ رفته بودم سر قرار به فاطمه گفتم حالا باید چیکار کنم فاطمه هم به مادرش گفته بود میخوام برم خونه دوستم (فاطمه هم یکی از کاندیدا بود ) میخواست از اون دوستش لباس بگیره بپوشه گفت ميريم از دوستم واست کفش میگیرم رسیدیم خونشون

کی کجا ؟؟🤔

مگه نگفتی اون دختره هستی ؟ اون. روزنامه رو گرفت جلو صورتش و از کنار پسره گذشت .پسره نفهمید .عین فیلم پلیسیا خخخ

هرگاه خداوند تورا به لبه پرتگاه هدایت کرد به او اطمینان کن چون یا تورا از پشت خواهد گرفت یا پرواز کردن را به تو خواهد آموخت.


از قضا پا دختره سیندرلا نه کفشش به پای من خورد نه به پای فاطمه که حداقل من کفشای فاطمرو بپوشم اونم کفشای محدثه دوستش, محدثه ايکيوسان یه فکری کرد گفت بیا کتونياي داداشمو بپوش😕

استارتر خیییییلی باحال بود تایپکت دستت دردنکنه کلی خنوندیم😂😂😂😂😂

بزرگترین آرزوم اینه ک چاااق شم😭ولی نمیشم ک نمیشم😐قد 167 وزن 57 میخام بشم 70 اگه راهکار قطعی دارید درخدمتم😑
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز