سلام شب زنده دارای عزیز میخوام اولین قرارمون واستون تعریف کنم که خالی از لطف نیست تا یکم از این داستانهاي غم انگیز فاصله بگیرید و روحيتون شاد بشه همرو از قبل تایپ کردم
اسم پسر آرش بود کلاس قرآن ميرفت مثل اینکه چشم و گوش بسته بود سه چهار سال ازم بزرگتر بود من برخلاف قیافه بدم صدای خوبی داشتم که این کارو بدتر میکرد وقتی با صدا تصویر سازی کني توقعت بالا می ره از قیافه طرف مقابل
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
چند ماهی گذشته بودو آرش عاشق من من عاشق آرش دوستام با پسرا قرار گذاشتن که بیان تهران عاشق سینه چاک منم همراه اینا من خیلی مقاومت کردم ولی گفتن که نه اون جوری نمیشه تو نباید ساده میرفتی سر قرار گفتم خیلی خوب و قرار گذاشته شد
مدرسه ای که من میرفتم طرح داشت یعنی هر کسی یه کمد داشت تو مدرسه که باید مانتوشو در میاورد زیرش یه پیراهن سفید مردونه و با شلوار مدرسه و کفشامونم در مياورديم یه دمپایی طبی سفید ميپوشيديم لباسامونو ميزاشتم تو کمدمون ميرفتيم سر کلاس
روز قرار فرا رسید قرار شد بعد مدرسه راهی بشیم به مامانمم گفته بودم می رم خونه دوستم درس بخونم پس نمی تونستم لباس با خودم ببرم به ارشم گفته بودم با لباس مدرسه میام که گفته بود ای جان تو همه جوره واسه من قشنگی 😁
زنگ آخر زده شد من دوان دوان سوي کمدم روانه شدم در کمدو باز کردم دیدم کتونيام نیست 😩 همینو کم داشتم قفل کمدم خراب شده بود و کتونيامو دزدیده بودن من موندمو یه دمپایی طبی سفید
عزیز دلم 😚شمایی که چشمتون خورد به امضای من😊لطفا همین الان یه صلوات از ته دلت برای خوشبختی من و تمام جوونا بفرست😘شاید خدا تو رو از من خیلی بیشتر دوست داره و صدات به گوشش آشناتره❤
فرم مدرسه با دمپایی طبی سفید ولی کاش با همون تیپ رفته بودم سر قرار به فاطمه گفتم حالا باید چیکار کنم فاطمه هم به مادرش گفته بود میخوام برم خونه دوستم (فاطمه هم یکی از کاندیدا بود ) میخواست از اون دوستش لباس بگیره بپوشه گفت ميريم از دوستم واست کفش میگیرم رسیدیم خونشون
از قضا پا دختره سیندرلا نه کفشش به پای من خورد نه به پای فاطمه که حداقل من کفشای فاطمرو بپوشم اونم کفشای محدثه دوستش, محدثه ايکيوسان یه فکری کرد گفت بیا کتونياي داداشمو بپوش😕