ببینید من مشکلم با خانواده ی شوهرمه خیلی آدمای خوبینااااا خیلی بهم محبت میکنن هرکاری واسه دخترشون میکنن واسه منم میکنن منتها مشکلم اینه مادرشوهدم بینهایت فضوله بینهایت فقط با من اینطوری نیستا کلا باهمه اینجوری به هر چیز همه کار داره ببین چقدر فضوله که خواهرشوهرم همش به من میگه اه ازدواج کنم برم از دست مامان راحت شم تو هرچیزی دخالت میکنه، خلاصه که مادرشوهرم خیلی تو امور بچه های من دخالت میکنه با اینکه بارها ضایعش کردم جوابشو دادم ولی درست نمیشه هی میگه الان شیر بده الان غذا بده پوشکشو عوض کن ال کن بل کن.... هرشبم بلااستثنا میان اینجا هرشب واقعیاااا نه که یکی دوروز درمیون بیان من چیکار کنم؟
میگه حوصله مهمون ندارم کلا خاهرامم نمیرن خونش فقط من گاهی اوقات میرم اما خانواده همسرش همیشه میرن بد ...
حوصله اونا رو داره بهتره بگه از دست زنم جرات مهمون دعوت کردن ندارم.
اگه اینطوره و خودش بی میله.خدددا رو شکر که پد مادرت فهمیده و حسابی باشخصیت هستن و عزت و احترام خودشونو حفظ کردن.ان شالله همیشه دل مامان و بابات خوش باشه .
من همونیم که ناخواسته باردار شده بود🥴 تمام آینده رو فقط برای پسرش برنامه ریزی کرده بود و نمیتونست عضو جدیدو بپذیره😓 افسردگی گرفته بود هیچ جوری با بارداریش کنار نمیومد😖 دنبال دارو و روش های سقط بود😭،الان همون جنین ناخواسته به دنیا اومده 😊یه دختر به زیبایی و سفیدی فرشته ها🥰.اون روی شوهرمو با اومدن دخترمون بعد از ۸ سال زندگی مشترک تازه دیدم 😆جوری قربون صدقه ی دخترمون میره و تو آغوش میگیرتش که باورم نمیشه این مرد همون شوهر خجالتی و کم عاطفه است که به زبون اوردن احساساتش خیلی براش سخت بود😮،باشه. هر روز میگم خدایا هزار مرتبه شکرت که این فرشته کوچولورو به ما دادی(مادر بزرگ یکی از شاگردای دوسال پیشم بعد از دوسال بی اطلاعی از هم خواب دیده بود توی تاریکی توی یه خونه چراغ سبز روشن بوده از ادما میپرسیده این خونه کیه بهش میگفتن خونه خانم معلم طاهاست.مادر بزرگ طاها صبح بلند میشه به دخترش زنگ میزنه میگه مامان امروز حتما به معلم پسرت زنگ بزن احوالشو بپرس این خوابو دیدم حتما چیزی هست.تو اوج ناراحتی من و تصمیم جدیم برای سقط این خانم با تعریف کردن خواب مادر ساداتش منو از حماقتی که میخواستم بکنم منصرف کرد.دعای خیرم همیشه بدرقه راه عزیزان مادر بزرگ طاها خواهد بود.🌹💝(اگر به قدر یک جمله تونستید کسی را از خواب غفلت بیدار کنید دریغ نکنید شاید یک جمله شما زندگی بخشید به کسی💝💝💝💝) )الهی لحظه لحظه ی زندگی تک تکتون پر از اتفاقای ناخواسته شیرین و پر از ارامش مث شیرینی اتفاق ناخواسته ی ما باشه. خداوندا به اندازه تمام هستی شکرت .
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چقدر نظرات بعضی ها بی ادبانه است به چه جرم نا بخشودنی این همه فحش نثار یک پدر و مادر میشه الفاظ زشت مثل دور جونشون گاو یا خیلی چیزا عزیز دلم همه کم یا زیاد این مسائل رو دارن یکی کم یکی زیاد شما خسته شدی درست حق داری بچه داری سخته واقعا درک میکنم ولی اینکه میگی حتی یه چایی هم نمی دی بده باید با یه راه دیگه این مساله درست کنی من خودم چهار سال درگیرش بودم به قران مال من بدتر بود دیگه بریده بودم باید شوهرت کم کم زده بشه برا شباتون برنامه بزار یه روز بیرون یه روز دعوت خونه خواهر با برادر یا مادر خودت که این اومدن ها تبدیل بشه به دو یا سه روز در هفته بعدش دوباره کمتر وکمتر واقعا سخته ولی تو به خودت احترام بزار به خدا بعضی ها از اینا صد درجه بدترن ادم هیچ کاری هم ازش بر نمیاد
کار خوبی میکنن مادر پدرت چون که شخصیت دارن و شعور دارن
اینا شعور دارن اما برادرم اینا خیلی بی معرفتن.دیشب از بابام پرسیدم چندبار رفتی خونه پسرت گفت ی بار فقط بعده عروسیش که همه رو دعوت کرده فکر کن شوهر من دلش ب حال بابای من سوخت وقتی اینو شنید.نه دیگه بی معرفت مثه برادر من نه دیگه مثه شوهر شما که هر شب دعوتشون میکنه
آبجیای مهربونم میشه واسه سلامتی بچهام یه صلوات بفرستین😘💚
شما درست میگی اما به نظر شما هرشب هرشب رفتن خونه ی کسی درسته؟؟؟
نه درست نیست ولی شما باید با سیاست بهشون بگید نه اینکه رودررو و مستقیم من که میگم خودتون زودتر برید اونجا یا ی شب در میون به بهانه شیر خشک و پوشک و مواد غذایی با همسرتون برید بیرون به اونا فرصت ندید که بیان
فندق کوچولوی من تو هدیه امام رضایی .زودی بیا (میلیون ها سال است که زن ها حامله می شوند و شکم هایشان می شود خانه موجودی دیگر.میلیون ها سال است که آدم های دیگر شاهد بارداری و زاییدن زنان هستند، اما هنوز هیچکس به آن عادت نکرده است. نه خود زن های حامله و نه رهگذرها. مردم دوست دارند به زن های باردار لبخند بزنند و مراقبشان باشند.انگار شکم های بزرگ و موجودات درونشان هیچ وقت عادی و تکراری نمی شوند. جداً چقدر عجیب است نفس کشیدن کسی زیر پوست تو. چقدر عجیب است تماشای تکان خوردنش و چقدر عجیب است دلبسته شدن به موجودی که ساکن دنیایی دیگر است)
عزیزم تو دیگه نمیتونی اخلاق اونو عوض کنی ولی یه جوری حالیشون کن خوشت نمیاد هر شب میان. مثلا بگو امشب نیاین شاید ما بخوایم بیایم بعد نرید. فقط راهش اینه رفت و آمدتو کم تر کنی. ببین خانواده شوهر منم همین طوری ان شبانه روز پیش همن توقع دارن من هم اونجا باشم ولی من همیشه رک و راست گفتم اعتقاد من دوری و دوستیه من رفت و آمد زیادو نمیپسندم اونا هم غر می زنن که نمیاید و اینا ولی من کار خودمو میکنم