دوستان این چند سری هست ک مادرشوهرم این حرفو بهم میزنه منم هیچی نگفتم اما تصمیم گرفتم ک امروز جواب این حرفشو بدم من هرنوقع ک شوهرم میره سرکار مثلا وقتایی ک ازساعت ۲ظهرتا ۱۲ شب سرکاره میرم پیش مامانم بعد دیشب خونه مامانم بودم بعد شوهرم ک اومد سراغم یه سری رفتیم خونه اونا بعد بهم گفت کجا بودی گفتم خونه بابام اره پیش مامانم بودم بابام ک سرکاره مانانم تنهاس دلم نمیاد مامانم تنها باشه بعد من خواهرشوهرم خونس اونوقت زر میزنه میگ منم تنهام بعد گفت ادم باید بچسبه ب خونه زندگیش یکی ندونه انگار کرم زده خونم شام و ناهاربراشوهرم درست نمیکنم بعد گفت باید عادت کنه ب تنهایی کفتم من دلم نمیا مامانم تنها باشه این چند سری عنتراین حرفو بهم میزنه خیلی عصبی شدم ازدستش دیگ امروز میخوام جوابشو برم بهم بگین چی بش بکم
جواب نده ولی کارخودتوبکن اینطوری بیشتر میسوزه
اینکه ادم باید بچسبه به خونه و زندگیش که یه حقیقته محضه
یعنی با مادر شوهرت تو یه ساختمون هستی که میفهمه میری خونه مادرت ؟ به نظرم کم محلی کن . اگه جواب بدی هر روز بدتر از دیروز .
هر چند بعضی مادرشوهرا به هیچ صراطی مستقیم نیستن . من همه راهها رو امتحان کردم ولی جواب نداد. دیگه کاملا قطع ارتباطم .
شما مشکل از خودته که شروع میکنی به توضیح
باید میگفتی خونه ی مادرم بودم و تمام
چرا بهش میگی که کجا میری؟هیچ اطلاعاتی از زندگی خصوصیت بهش نده مگه اون بهت میگه کجا و با کی رفت و امد میکنه
عزیزم مادرشوهر منم خیلی مهربونه و دست دلبازه .اما یه اخلاق بدی داره همش تو خونس زیاد هیچجا نمیره توقع داره منم اونجور باشم چند بارم غیر نستقیم گفته نرو .اما منم باز کار خودمو کردم.شوهرمم میگ ولشون کن من خودم جوابشونو میدم تو چیزی نگو و کارتو بکن بی اهمیت باش بهشون
اینی که میگم بگو نه بی احترامیه و اینکه کونشو میسوزونه.......بگو مادرمو من خیلی بهم وابسته ایم مادرم دوست داره هرروز ببینه منو تا وقتی مادرم منو داره تنها نیست و نمیزارم تنهایی رو حس کنه همونطورهم برای شوهرم تایم میزارم چون منو شوهرم عاشق همیم شوهرم مثل مادرم بدون من نمیتونه.....بجای شوهرم اسمشو بگو
منم دوسه بار برگشته گفته فلانروز میرفتی
یا گفت من میخاستم بگم امروز نرو شنبه برو
خیلی کفرم میگیره ب شوهرم گفتم ب مادرت ربطی نداره من هروقت دلم تنگ شه و موقعیتش بیاد میرم
اینسری بگه جوابشو میدم
شوهرمم هیچی نگفت
مادرشوهر منم هر موقع می رفتم خونه مامانم اینا قیافه می گرفت به شوهرم گفتم رفتار مامانش رو دفعه بعد شوهرم گفت من دوست دارم بره به کسی ربطی نداره دیگه اخرین بارش شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
