2733
2734
عنوان

چرا ما زنا امنیت نداریم هیچ جا

| مشاهده متن کامل بحث + 1120 بازدید | 55 پست
 هیچ وقت مادر یکی از دوستام که خانوادگی رفت و آمد داشتیم هر وقت تو خیابون کسی دنبالش میوفتاد چه ...

خاک برسرم منکه احساس،گناه میکنم همیشه

پای رفتن نیست وجان نشستن...

منم بچمو چند روز پیش بردم پارک

مردک فک کنم ۵۰ ۵۵ ساله اینا بود

اون فک کن نوه شو اورده بود پارک

بعد چشمای کور شدس میدید من با بچم تو پارکم باز ول کن نبود

یعنی میخاسم برم بزنم تو صورتش رسما


ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



عزیزم منم رفتم بادوتابچهام پارک یه آقایی اومد جلو گفت من گیتاریستم الم بلم شمارمو بدم بهت گفتم برو پی کارت گفت پس توشمارتو بده ازونجا رفتم دورتر نشستم گم وگور شد باز دخترم پیله کرد ببرم ماشین برقی دیدم یکی دونفر بدجور نگاه میکنن بخدا آرایشم نداشتم جز یه رژ کمرنگ موهامم تو بود چادری ام هستم

2731
خاک برسرم منکه احساس،گناه میکنم همیشه



من احساس گناه نمیکنم چون اون آدمه که داره حق مم رو میخوره و مزاحمم میشه من که نمیتونم خودمو حبس کنم تو خونه ولی وقتی کسی میوفته دنبالم بی نهایت معذب میشم و دلم میخواد فرار کنم

قدر چیزایی که دارید رو بدونید وقتی از دستشون بدید ارزششونو میفهمید
شما در عین اینکه مراقب خودتون باید باشید ولی محل هم ندید بگذارید نگاه کن انقدر که چشاش دراد

هی علکی گوشی وبرداشتم صحبت میکنم با شوهرخیالی که کجایی،بیا جلو پارک بریم انگارنه انگار رفت اومد

پای رفتن نیست وجان نشستن...
تازه  چندوقته بخاطربچه کوچیک چادرسرنمیکنم یعنی،مردا انقدر عوضی شدن که به زنی که دوتا بچه پیشش ب ...

برا مامانم تعریف کردم میگه کور بود بچهاتو ندید..ای خاک عالم به سر مرد هوسباز..اینجا تو سایتم ولکن نیستن میان بیخودی تاپیک میزنن تا با زنها حرف بزنن

عزیزم منم رفتم بادوتابچهام پارک یه آقایی اومد جلو گفت من گیتاریستم الم بلم شمارمو بدم بهت گفتم برو پ ...

مریضن مردا راضی نیستننیستم به زنای خودشون چندوقت پیش،شنیدم 11تا پسربه به دختربچه 3ساله تجاوزکردن فوت شده انقدرگریه کردم بدترازاون پیرمرده 70ساله به پسر11ساله تجاوز کرده اونم فوت شده واقعا خدا چقدر صبرداره چرا انقدردنیابدشده ازمردامتنفرم  

پای رفتن نیست وجان نشستن...

یکی ازدوستام برام تازگی،ازآزارو اذیت پدربزرگش تو بچگی تعریف کرده برام یه روز تاپیک میزنم واقعا ازمحارمم باید فرار کرد به کجا داریم میریم واقعا

پای رفتن نیست وجان نشستن...

یسری من رفتم با کارت تلفن زنگ بزنم یکم کنار خیابون بود ماشین بود که بوق میزد دیدم یکی کنه شد گفتم مسافر نیستم برو نرفت آ خر سر یه لگد کوبیدم رو ماشینش مرده پیاده شد اومد بزنم گفتم جرأت داری بزن آشغال حرومزاده انگار جرمه یه خانم زنگ بزنه دخترم خیلی ترسید گفت مامان بیا بریم گفتم بزار ببینم میخواد چه غلطی کنه

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687