من خوندمش اول بگم عکس نداشت .خیلی هم قطره چکونی و بد تعریف کرد کشتمون ینی.
با پسره عقد کرد.الان یک سال و نیم عروسی کردن فک کنم.
گفت عقد بودیم رفتیم خونهپسر اونیکی عموم دختر عموهام عاشق پول شوهرم بودن از قبل.یکیشون آرایش کرده اومده پیش شوهرم اونو تحویل گرفته منو نه. اینم خیلی غصه خورده شوک عصبی شده بردنش بیمارستان .الانم لکنت گرفته خودش میگه انگار لال شدم.شوهرش هم انگار مهندسه میگه کارش راه دوره .