2737
2734
عنوان

خنده دار ترین اتفاقی که براتون افتاده چی بوده ؟

| مشاهده متن کامل بحث + 2702 بازدید | 31 پست

ی بار کلی با دوستم غصه خوردیم محرم بیفته تو ماه رمضون چقدر بد میشه......بعد ی روز فهمیدیم خودمون😂😂😂😂

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

باردار ک بودم شکمم خیلییییییی بزرگ بود با شوهرم رفتیم میوه فروشی دوست شوهرم. بنده خدا نشسته بود داشت پیازها رو جدا میکرد .شوهرم از ش آدرس جایی رو پرسید خواست با دست اشاره کنه ک از فلان خیابون ،یهو دستشو بلند کرد زد ب شکم من. خیلیییییی خجالت کشید قاطی کرد نمیدونست داره چی میگه منم تندی از مغازه اومدم بیرون .باشوهرم غش رفتیم تز خنده

2728
2740

بخاطر کارم با عکسای  خواننده ها بازیگرا سروکار داشتم یک روز با همکار عکاس داشتیم عکسایی که گرفته بود از نمایشگاه کتاب و چک میکردیم خواننده و بازیگرا رو همشونو نمیشناختم هی میدیدم یک مزه ای میپروندم از قیافه هاشون اخر رسیدیم به عکس چند تا پسر منم گفتم این کیه چشماش اینقدر بابا قوریه🤣 خودمم غش و ضعف کردم از حرف خودم حس کردم خیلی شیرینم😁😢بعد همکارم گفت اون داداشمه اونروز با من اومده بود تیروئید داره چشماش بیرون زد!

وای نفسم بالا نمیاومد میخواستم بمیرم از خجالت😢😢😢

ماهم درگذشتگان فردا هستیم..

منم عقد بودم خونه مامانم مهمون اومده بودن نمیرفتن منم نمک پاشو برداشتم شروع کردم نمک پاشیدن تو کفش هاشون دو تا از مهمون ها اتفاقی منو دیدن با نمک پاش به دست تو کفش هاشون😓 من که از خجالت محو شدم بعد فرداش میخواستن برن همین که پاشونو کردن تو کفش نمیدونم چرا کفش رو دراوردن کجش کردن یک عالمه نمک از کفششون ریخت بیرون😂😂 خب آخه چه خبره بود نمیرفتن خونشون شوهرم خجالت میکشید بیاد خونمون دلم تنگ شده بود😢

بخاطر کارم با عکسای  خواننده ها بازیگرا سروکار داشتم یک روز با همکار عکاس داشتیم عکسایی که گرفت ...

فقط حست اون لحظه😢😢😢😢

👑حسبی الله 👑         ⭐️             🌟                ⭐️                    ⭐️لیلا که شدی میفهمی مجنون تمام قصه ها نامردن⭐️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687