2777
2789
عنوان

بیایید از خاطرات دبیرستان بگید بخندیم😂😂😂😂

| مشاهده متن کامل بحث + 1105 بازدید | 99 پست
هر دوشون دوس پسر داشتن يكيش كه عقد كرد همون دوره دبيرستان با بي اف اش يكي اشم سرباز بود دوس پسر ...

هعیییییی 

دوست داشتی برا حال دلم صلوات  بفرست  

وای یادش بخیر😀🤣😍همیشه یه بچه هایی داشتیم فضووول ...یادمه یه دبیر فیزیک داشتیم خیلی ناجور تیپ میزد و لاتی راه میرفت همیشه هم یه کیف عتیقه داشت ک حالت ضربدری مینداختش خیلی مسخره بود مخصوصا اداهاش تو کلاس حین درس دادن مام کلی زنگای تفریح بچه ها مثلش میکردیم و میخندیدم😂😂😂 یه دبیر زیستم داشتیم پیر دختر بود ۴۰ و اندی سنش بود ولی ازدواج نکرده بود لاغر و بلند بومسخره اونم میکردیم😁😁😁😐 یه دبیر شیمی هم داشتیم چاق و کوتاه بود بیجاره همیشه شلوارش ی طرفش بالاتر بود ساق  پاش میفتاد بیرون جالب بود خودشم همش میگفت میدونم دارین مسخرم میکنین😂😂😂کلا خیلی مسخره میکردیم دبیرارو بگم  کل تاپیکو اشغال میکنم😂

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

وای یادش بخیر😀🤣😍همیشه یه بچه هایی داشتیم فضووول ...یادمه یه دبیر فیزیک داشتیم خیلی ناجور تیپ میزد ...

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

دوست داشتی برا حال دلم صلوات  بفرست  

ما سال سوم‌واخر همش بین التعطیل میکردیم و مدرسه رو جیم‌میشدیم میرفتیم بازار میگشتیم 😂😂اینقدم‌پررو بودیم‌میرفتیم ب رییس مدرسه میگفتین ب شماره های خونمون زنگ نزنید اونا همشون‌الکین 😂😂همه باهم‌تصمیم میگرفتیم درس نخونیم معلما التماس میکردن بجه ها هفته بعد بیایین سرکلاس درستون عقبه 😂😂

من هنوزم‌با دوستای دبیرستانم در ارتباطم‌تو وات باهم‌گروه داریم 

😔😔😔😔😭😭😭خدایا ناامیدمون کردی مسعودو بردی پیش خودت هر کسی امضامو دید برای عزیز از دست رفتمون فاتحه بخونید

من امسال پیش دانشگاهیم سال اول اینقد شرو شور بودم که نگو در عین حال درس خون..جریان اینه که ما ی ناظرم داشتیم تو صف هی بچه ها رو هل میداد یا هی بچه هارو با خشم میکرد تو صف..من و اکیپمونم خواستیم حال طرفو بگیریم ...خلاصه اومدیم خون درست کردیم خیلی هم طبیعی...سر صف ما تا تونستیم صحبت کردیم و لج ناظمرو در اوردیم ناظممون اومد کنارمو منو هل داد منم ک حسابی رفته بودم تو نقش خودمو انداختم رو زمین و هرچی خون بود از دهنم ریختم بیرون خلاصه از فرصت استفاده کردمو این میونا ی چندتا فحشم دادم به ناظمه یکی از بچه ها اکیپمونم داد میزد خانم کریمی(مدیرمون)اورژانسسسس خبر کنینن خانم نجفیان غزلو هل داد الان داره از دهنش خون میرههه خلاصه حسابی رفته بود تو نقشش ماهم رفتیم دفتر فهمیدن الکیه تا پای اخراجم رفتم ولی جون سالم بدر بردم😃😂

جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک
من امسال پیش دانشگاهیم سال اول اینقد شرو شور بودم که نگو در عین حال درس خون..جریان اینه که ما ی ناظر ...

وااای 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

دوست داشتی برا حال دلم صلوات  بفرست  

این خاطره مال شوهرمه

اول دبیرستان بوده زنگ تفریح بادوستش تو کلاس بودن ،دوستش بهش میگه خیلی دسشویی1 دارم اینم میگه خب پاشوبرو پایین دسشویی دگ ،میگه نه تااونجا میریزه ،

این پلاستیک فلافلای مدرسه یادتونه؟برمیداره تو اون جیش میکنه به شوهرمنم میگه بیا تو هم جیش کن نرو پایین داداش،اینم میاد کم نیاره جیش میکنه

بعد متوجه میشن که تو این جیش،دوستشو میبرن پیش معاون ،معاون گیرداده بوده اخه تو چرانرفتی دستشویییی چقدر جیشت زیاااده بگو دگ کی جیش کرده اونم شوهرمو لو میده خخخ طفلی از خجالت خونه نمیتونست بره خونه،بعدم دگ هرمعلمی میدیدتش به روش میاورده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792