2733
2734
عزیزم خدا میدونه کبد مادزادی نقص داشت از تهران تا شیراز از شیراز تا مشهد تا قم پیش تبریزیان همه جا ب ...

نمیدونم چی بگم خانوم اما دخترتون راحت شد بخدا

ما خودمون یه امپول میزنیم کلی اذیت میشم 

چ برسه اون طفل معصوم

جاش تو بهشته

بمیرم برا دلت

یکی از کاربرای اینجا رو همین الان کلی چیز بارم کرد و اشکمو دراورد، هیچ وقت نمیبخشمش چون من کاریش نداشتم

تصمیم گرفتم دیگه اول به کارهام برسم بعد بیام نی نی سایت😖😄

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

عزیزم بخاطر چهارتا ادم مجازی اشک ریختی؟بیخیالش بابا

نمیدونی چه حرفایی بهم زد، من زود زود گریه نمیکنم، اما هنوز دارم از حرفش گریه میکنم ایشالله خدا جوابش رو بده

تصمیم گرفتم دیگه اول به کارهام برسم بعد بیام نی نی سایت😖😄
2731

خیلیا 😳من خیلی بی زبونم یعنی رسما بزننم هم صدام درنمیاد از خودم بدم میاد 

همین امشب سر سفره آقاامام حسین تو مسجد زنداداشم عکسایه مهمونیش نشونم داد همه رو دعوت کرده بود غیرمنو مامان بابام حتی مادرزن داداششم دعوت بود بعد من فقط گفتم چقدر لباست خوشگله همین 😳خدایا چرا من اینقدر احمقم الانم از ناراحتی خوابم نمیبره زن داداشم پیش خودش نمیگه الان چقدر خنگه رسما بهمون توهین کرده با دعوت نکردنش منم هی ازش تعریف میکنم کاش امام حسین شفام بده یه ذره عقل و زبون بده به من 

مادر اگرپادشاه بودم شک نکن صدای خنده ات راسرودملی میکردم... :)❤
2738

حقیقتش من اصلا فکر بخشش نبودم.فقط ب حاجتم فک میکردم.شرمنده هم بودم ک فقط ب فکر حاجتمم

خدا خودش ببخشه و قلبمو انقد صاف کنه ک نذاره هیچ کینه ای باقی بمونه

امیدوارم ی روزی همه مون ب ارامش قلبی برسیم و بخاطر حرف ها ی پوچ دیگران ناراحت نشیم

من ب تمام ارزوهام میرسم...این ماه باردار میشم.سه قلو.میتونم چهرتون رو تصور کنم عشقای مامان😍😘پسرای من مطمئنم شبیه بابا هستید😍😘 دختر قشنگم مثل خاله زیبا و دوست داشتنی هستی😍😘😍😘دعا کنید بابایی ی شغل مناسب پیدا کنه.🌷از خدا بخواید ک بابا ب حرف من گوش بده.عزیزای دلم خوابتون رو میبینم.مثل فرشته ها میمونید😍پسرای قشنگم خاله خوابتون رو دیده 😍دست عابجی رو بگیرید و باهم بیاید تو دلم.این ماه منتظرتونم.میدونم ک میاید ،من و بابا عاشقتونیم😍😘😍😘😍😘
چی بگم؟دردت کم شه ؟چی بگم واقعا ؟دهانم قفله.فقط  میتدنم بگم بمییییرم واس دلت    

عزیزم دخترم بهم خیلی چیزا یاد داد اینکه اگر غصه داری پنهونش کن و زندگی بکن حتی در شرایط سخت ریحانه وقتی درد داشت هم بازی میکرد و امید وار بود ریحانه واسه من یه بچه دوساله نبود یه خانوم فهمیده و پخته بود همه میگن دخترت اگر مریضم نمیبود بازم یه روزی از دستش میدادی و من هم موافقم اصلا روحیات یه بچه دوساله رو نداشت خیلی سنگین خانوم و فوق العاده بامزه بود من همش میگم حکمتتو شکر خدا  چون بهش اعتقاد دارم .ریحانه خیلی قوی و مقاوم بود سرسخت بود هردفعه حالش بد میشد دکتر آی سیو بستری میکرد و ب شوهرم میگفت با این آزمایش آماده باشین نمیتونه مقاومت کنه و فوت میشه اما دخترم ک بیهوش بود بعد سه روز تو آی سیو پا شد نشست و شروع کرد ب خندیدن  وای ک وقتی میخندید با دندونای خرگوشیش پرستارا دورش جمع میشدن میگفتن چقدر بامزس ولی حیف ک زیاد زنده نمیمونه دکتر میگفت چقدر جون سخته و مقاوم یک دفعه دیگه ک کلا خون بالا آورد و آی سیو بستری شد دکتر گفت یک هفته دوهفته بیشتر زنده نیس و بمونه تا چ میدونه خون از معدش از طریق لوله از بینیش تخلیه شه اما دخترم خون بالا میاورد و ب منکهنرسیده بودم نگاه میکرد و دستاش با سرم و کلی دستگاه ب سمت من دراز بود یعنی بغلم کن و پرستارام میگفتن آی سیو مادر رو نمیزارن زار میزدم میگفتم بچم بیهوش نیست ترسیده نمیرم بیرون شوهرم ک دکتر بهش گفته بود دخترتون ک خون بالا آورده و مدفوشم خون شده این آخرین مرحله بیماریه و دیگه زنده نمیمونه وقتی صدای گریه منو شنید در آسیو رو ب زور اومد تو و دید دخترم تمام بدنشو و تختشو خون گرفته و خون بالا میاره هنوز و دکترا منگاه میکنن منم جیغ میزنم و گریه میکنمو دخترمم دستاش ب سمتم دراز یعنی بغلم کن و من نمیتونم با اون دستگاهاا 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز