عزیزم خدا میدونه کبد مادزادی نقص داشت از تهران تا شیراز از شیراز تا مشهد تا قم پیش تبریزیان همه جا بردم دوسال تحت نظر بهترین فؤق تخصص کبد بود خدا تومیدونی هروقت ازش خون میگرفتن تا وقتی جواب آزمایشو میبردم پیش دکتر تو مطب دکتر سرم گیج میرفت و ب حالت غش میفتادم از استرس هر دفعه از دفعه قبل اوضاع کبد بدتر میشد وای چ روزایی بود خدا نصیب کافر نکنه دخترم درسته کبدش مشکل داشت اما با مزه و باهوش و دوست داشتنی بود پسرم هنوز ک هنوزه میگه مامان لوپای ریحانه انگار شکر داشت از بس شیرین بود
الهی کمکم کن ب خاطر پسرم بتونم بچه بیارم از نظر جسمی نمیتونم دوسال بیست چهارساعته دخترم بغلم بود تا شاید از دردش کم کنم الان دیسک کمر شدید دارم و از بس گریه کردم تو دوسال چشمام وحشتناک ضعیف شده روحیمم ک خدا مگه کمکم کنه