من بیشتر از زندگی خانم عاشق باخبرم و بیشتر زندگی اون را تعریف می کنم تا به عشقش بعد از سی سال رسید
هر قسمت زندگیش را تو یه پست جدا می ذارم، اینجوری خودم بهتر می تونم تعریف کنم
متاسفانه از قبل تایپ نکردم لطفا صبور باشید
این خانم (اینجا مینا می ناممش) وقتی که چهارده سالش بوده عاشق پسر جون همسایه (سعید) می شه ولی چون پسر خیلی جون بوده موقعیت ازدواج نداشته.
مینا خانواده پرجمعیتی داشته و در این دوران پدرش به اولین خواستگارش (محمد) جواب مثبت می ده. محمد پسر فامیل نزدیک ما بود پسری قد بلند و خوش تیپ ولی امان از دل مینا که عاشق یکی دیگه بود. محمد شرایط خوبی داشت خونه و کار دولتی. از نظر همه موقعیت خوب ازدواج از نظر مینا که عاشق بود اینطور نبود. خلاصه فکر می کنم وقتی مینا فقط پانزده سالش بوده با محمد ازدواج می کنه