دارم دیوونه میشم به نظرتون تو این موقعیت باید چیکار کنم ما نزدیک یکساله که باهم دوستیم قصد ازدواج داریم .خیلی باهم خوب و خوش بودیم تا اینکه پریشب من بایکی از دوستام رفتم بیرون بهش نگفتم چون زنگ زدم که بگم جواب نداد بعد که زنگ زد گفتم بیرونم ولی برخورد بدی بام نداشت گفت من با یکی از دوستام که از ایتالیا اومده میخوایم شام بخوریم گفتم اوکی بعد ازوون شب ازین رو به اون رو شد اصلا زنگ نزده فقط یه شب بخیر صبح بخیر میگه منم گفتم بزارم تو حال خودش باشه اویطون بازی در نیارم اما دیگه تحمل نکردم پی ام دادم باز بد جواب میدا من هیچ کاره بدی نکردم خیلی دوسش دارم العان دارم گریه میکنم
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
اینجوری نبود همش قربون صدقه میرفت من نمیدونم چرا اینجوری شده دارم دق میکنم منه خر رفتمبه مامانم گفت ...
برو بگو حالا شوخی بود 😊
دختر قشنگم پسر پهلونم مامان عاشقانه دوستون داره ای کاش همیشه بچه بودید آخه هرچی بزرگتر بشین فاصله ما از هم بیشتر میشه من خستگی الان به جون میخرم فقط این روزا زود تموم نشن همیشه برقرار باشین منتظر یه نی نی باشین به زودی 😍💋
همینجوری مردا رو لوس میکنید ک بعدش یه عمر سوارتون نیشن . به درک ولش کن هر وقت یاد گرفت مثه آدم رفتار کنه بیاد انگار بچه دو سالست . بهش بگو هر وقت تونستی مثل یه آدم بالغ صحبت کنی خوشحال میشم بگی چه مرگته در غیر اینصورت همون بهتر ک وجود نداشته باشی کلا
بیکاری زندگی بی ارزش تر از اینی ک بخوای بپای دوس پسر گریه کنی