من قهرم خیلی هم ناراحتم
این بار یکم من بحث رو بزرگنمایی کردم و هرچی تلاش کرد ارومم کنه نشد. اونم ناراحت شد و بعد قهر کردم. فرداشبش بهش گفتم نمیخوامقهر بمونم. اونم گفت اتفاقا من میخوام قهر باشم. من شام اماده میکردم نمیخورد. ناهار میریختم تو ظرف غذاش ببره نمیبرد. منم توجهی بهش نمیکنم. فقط سلام و غذا حاضره. دیشب که خواب بودمنصفه شب متوجه شدماومدم بغلم کرد بوسم کرد. بعد تا دید یکم هشیار شدم سریع رفت اون سمت تخت پشت به من خوابید.