یه همکار دارم هر روز به یه نفر گیر میده چته؟ از چی ناراحتی؟ قیافه ات چرا یه جوریه؟
اصرار داره همه یه چیزیشون هست و فقط اونه که انقدر حساس و دقیقه میفهمه!
هر چی میگم چیزیم نیست خوبم میگه نه به من بگو! با شوهرت حرفت شده؟ بچه مریضه؟ با فلانی مشکل پیدا کردی؟ پریودی؟ میگم نه تازه تموم شده میگه آها پس همونه!
هر چی هم بهش میگم ول کن هرکی بخواد در مورد مشکلش باهات حرف بزنه خب میاد میگه، وقتی حرف نمیزنه خب چه کاریه انقدر توی زندگی خصوصیش کنجکاوی کنی؟ به خرجش نمیره.
دیروز یه همکار دیگه م یه کلمه گفت بابام صبح میومدم خیلی حالش خوب نبوده. تا عصر کچلش کرد نگران باباتی؟ نگران نباش! آخی من میدونم امروز تمرکز نداری همش حواست پیش باباته. من دلم روشنه هیچی نیست...