2733
2739

چند روز پیش جشن فارغ التحصیلی من بود... البتع این جشن هماهنگ دانشگاه بود و من اخر سال 97 انشاالله واقعا فارغ التحصیل میشم

تو این جشن من میتونستم 2 نفر همراه داشته باشم و دوستم چون یک نفر هنراه داشت من تونستم با شوهر و پدر و مادرم شرکت کنم.

مادر شوهرم فردای مراسم که عکس پروفایل من و مامانم رو دیده زنگ زده شوهرم گله گذاری که زنت ما رو مثل خانواده خودش نمیدونه و چرا به ما نگفتید و تعارف نکردید و ...

خدا شاهده مادرشوهرم تو این 4 سال اگه یکبار به فکر درس و دانشگاه من بود دلم نمیسوخت.تازه هر زمانی هم که تونسته یه جوری منو کنف کرده.... خلاصه از درس من فقط بعد مالی برای پسر جونش براش مهم بوده

شوهرم هم اومده سر من که وااااای ما اشتباه کردیم و باید معذرت خواهی کنی.منم اون لحظه مقاوت نکردم هر جند خیلی خیلی لجم گرفت و فردا بهش گفتم مامانت سر خبر بارداری و تعیین جنسیت و سیسمونی بچه من مگه خوشحال شد که این خبر دیر به دستش رسیده ناراحت شده؟!!!!

شوهرم هم انصافا قبول کرد چون مامانش کلا خنثی برخورد میکنه با همه چی ولی باز رو معذرت خواهی اصرار داشت

بیش از آنکه در انتظارش باشی دوستت دارم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687