2777
2789
عنوان

بیاین براتون از برادر!!! شوهرم بگم.😕😒

| مشاهده متن کامل بحث + 13322 بازدید | 175 پست

#بیشعوری

حقیقت آیینه‌ای بود که از آسمان به زمین افتاد و شکست، هر کس تکه‌ایی از آن را برداشت خود را در آن دید، گمان کرد حقیقت نزد اوست، حال آنکه حقیقت نزد همگان است.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

هربار که میدیدمش جلوش بلند میشدم،سلام میکردم ولی جوابمو نمیداد و پشتشو میکرد و تیکه مینداخت

زنشو که دیگه نگم...فاجعه بود

انگار پروفسور سمیعیه 😒 با یه ارشد دانشگاه ازاد اونم ی رشته خیلی پایین احساس خدایی میکرد

منم پنج تا برادرشوهردارم خواهرشوهراصلا ندارم 

حالا موقع خواستگاری ما برادرشوهرم اومد نشست گفت سکه صلاح زنه هرچی بیشتر بزنید ب نفع دخترتونه رفته بودن خونه مامانش اینقدر بهش حرف زده بود شسته بودش خخخخخ

سکه_صلاح_زن_است#  

از دوتاشون بدم میاد

خب چه مرگشون بوده اینا باتو؟توقع داشتن زن نگیره اصن؟

خدایا اگه دلت خواست اگه صلاح دیدی روزی بشه منم تیکربارداری بزنم🙏خدایاشکرت منم باردارشدم به لطفت💜💜💜شادی روح برادر مظلوم جوان مرگم  اگه دوست داری صلوات🖤💔🙏😔

واقعا همچین آدمی چطور توی اون خانواده محترم بزرگ‌شده؟ بیچاره ها چقدر خون دل خوردن از دستش. باید باها ...

الان طردش کردن 

وقتی میاد هیچکس محل نمیزاره

جدیدا رفته توی جبهه خانواده عموی شوهرم

اما اونا هم دیر یا زود میفهمن این چه ادمیه

البته این وسط شوهرم بی جواب نمیزاشتش.ولی من واقعا نمیفهمیدم دلیل این همه بی ادبی چیه؟شنیده بودم خواهرشوهر ها بدن،ولی واسه من برعکس بود برادرشوهرم اذیتم میکرد.

بعد چهارماه موقع عقد که همزمان بود با عید و شلوغی خیابونا و ... قرار شد یه عقد محضری کنیم و بعدش واسه عوض شدن روحیه مون یک هفته بریم کیش.شوهرم توی هتل شایگان اتاق رزرو کرد و کلی ذوق داشتم که واسه اولین بار قراره با شوهرم برم سفر.کلی لباس خریدم،به خودم رسیدم،وسیله جمع کردم......


ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792