خانومی اشتباهت اینه که فکر می کنی اونا باید شما رو حتما بپسندن. شما به سبک دیگه ای ازدواج کردی. اگر می خواستی مورد پسند پدر و مادر همسرت باشی قطعا انتخاب های دیگه ای هم داشتی.
پس به انتخاب خودت احترام بذار دیگه. چون شما راه سخت رو در زندگی انتخاب کردی.
یه احترام کلی بذار و باقیشو دیگه اصلا نادیده بگیر. هرکس می خواد تیکه بندازه. طوری رفتار کن که انگار اصلا نمی شنوی یا برات مهم نیست. مثلا چی می خواد بگه پدرش؟ مثلا بگه تو زشتی.
تو بهش نگاه کن و لبخند بزن. بعدا به شوهرت در کمال آرامش بگو به نظرت کار بابا درست بود؟
بهش بگو عزیزم من به خاطر تو و به خاطر آرامش زندگیم اصلا همیشه به ایشون احترام می ذارم.
می خوان غذا بخورن به تو تعارف نکنن؟
لبخند بزن و بعد از اینکه اومدی خونه به همسرت بگو من که از احترام گذاشتن خسته نمی شم. چون این کار رو برای تو می کنم. ولی موافقی حالا که نمی خوان باهاشون هم سفره بشم از این به بعد وعده غذایی نریم خونه شون؟
یا مثلا می خوان بیان خونه ات غذاتو بخورن و ایران بگیرن؟ خب بگیرن. دفعه بعد اون غذا رو درست نکن. یک لبخند بسیار بزرگ و با شکوه بچسبون به لبت و بگو دوست نداشتید دیگه گفتم این بار دسر نذارم. خودتو به زحمت ننداز. یه برنج و خورشت ساده.
می خوان به خانوادت توهین کنن؟
بذار حرفاشون تموم شه و بعد جدی و در عین حال با آرامش به شوهرت بگو احساس می کنم مزاحم جمع خانوادگیتون شدم. می شه منو برسونی خونه؟
می خوان توی تربیت بچه دخالت کنن؟
لبخند بزن و بگو مادر جان شما به وقتش زحمت کشیدی این دسته گل رو تربیت کردی و تحویل من دادی. حالا نوبتی هم باشه نوبت منه توانایی هامو نشون بدم.
بهشون بفهمون همون طوری که توی انتخابت تاثیری نداشتن، حالا هم توی زندگیت هیچ تاثیری ندارن.
بعد از اینکه از خونه شون اومدی یه موسیقی خوب گوش بده یا یه چیز کوچولو برای خودت بخر و سعی کن تمام چیزایی که شنیدی رو فراموش کنی.
به جاش به زندگیت شادی هدیه کن.