تو رو خدا برای خواهرم دعا کنین تازه معلوم شده لوکمی داره سرطان خون خیلی داغونم
بچه ها نظرتون در مورد شیمی درمانی چیه؟ برای سرطان پیشرفته و یک بیمار خیلی ضعیف ارزش داره انجام بشه؟ دکتر گفته ممکنه یه مقدار باعث بهبود موقت بشه ولی با توجه به ضعف شدید جسمی بیمار خودتون تصمیم بگیرید!
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
مامان تارا عزیز نظر من اینه که مریضتون اذیت میشه
من اگه اطلاعات الان و داشتم 4 سال پیش نمیذاشتم مادرم شیمی درمانی کنه
من اگه اطلاعات الان و داشتم 4 سال پیش نمیذاشتم مادرم شیمی درمانی کنه
خدایا نظری گوشه چشمی عنایتی. خدایاااااااااااااااااااااااااا
خیلی متااااااااااااااااااااااسفم مامان تارا
سلام با اجازه
فروش فوری
مبل استیل-پرده-فرش-یخچال-مایکروویو-سرویس خواب-سرویس خواب دخترم -لوستر-سرویس چینی
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=482194&PageNumber=1
فروش فوری
مبل استیل-پرده-فرش-یخچال-مایکروویو-سرویس خواب-سرویس خواب دخترم -لوستر-سرویس چینی
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=482194&PageNumber=1
با خوندن این تایپیک داغ دلم تازه شد
من پدرمو ١٠ سال پیش در اثر همین مریضی کوفتی از دست دادم بعد از اون ٢ سال پیش خواهرم گرفتارش شد و ٣ سال تموم زجر کشید اول سینش بود که تخلیه کردن بعد اون یکی سینه و بعد زد به پاش و بعدم به مغز که دیگه درمانی نداشت خیلی عذاب کشید لحظه لحظه زندگی هممون شد زجر و بدبختی ، چند روز پیش دومین سالگردش بود
بعد از اون ، اون یکی خواهرم با درد سینه رفت دکتر و تشخیص سرطان دادن و تخلیه کردن بعدم شیمی درمانی و برق
الان چند روزیه که فهمیدیم زده به کبد و پاش ، دوباره ١٢ جلسه شیمی درمانی
حالم داره از زندگی بهم میخوره، نمیدونم یه خانواده چقدر دیگه تحمل زجر دارن؟؟؟؟ تحمل مریضی و بدبختی
تمام روزای من با بغض و گریه میگذره ، دیگه طاقت نداریم، أصلا نمیدونیم باید چه دعایی بکنیم و از خدا چی بخوایم
فقط میگم خدایاااااااا دیگه بستمونه
خواهرم ٢ تا بچه کوچیک داره
توروخدا واسش دعا کنید
مامانم دیگه تحمل نداره
تو این وضعیت هفته دیگه زایمانمه
با این همه غم.....
من پدرمو ١٠ سال پیش در اثر همین مریضی کوفتی از دست دادم بعد از اون ٢ سال پیش خواهرم گرفتارش شد و ٣ سال تموم زجر کشید اول سینش بود که تخلیه کردن بعد اون یکی سینه و بعد زد به پاش و بعدم به مغز که دیگه درمانی نداشت خیلی عذاب کشید لحظه لحظه زندگی هممون شد زجر و بدبختی ، چند روز پیش دومین سالگردش بود
بعد از اون ، اون یکی خواهرم با درد سینه رفت دکتر و تشخیص سرطان دادن و تخلیه کردن بعدم شیمی درمانی و برق
الان چند روزیه که فهمیدیم زده به کبد و پاش ، دوباره ١٢ جلسه شیمی درمانی
حالم داره از زندگی بهم میخوره، نمیدونم یه خانواده چقدر دیگه تحمل زجر دارن؟؟؟؟ تحمل مریضی و بدبختی
تمام روزای من با بغض و گریه میگذره ، دیگه طاقت نداریم، أصلا نمیدونیم باید چه دعایی بکنیم و از خدا چی بخوایم
فقط میگم خدایاااااااا دیگه بستمونه
خواهرم ٢ تا بچه کوچیک داره
توروخدا واسش دعا کنید
مامانم دیگه تحمل نداره
تو این وضعیت هفته دیگه زایمانمه
با این همه غم.....
زن داداش منم سرطان داشت اما خوشبختانه چون تو مرحله اول متوجه شدن زود تخلیه کردن .خداروشکرکار حتی به شیمی درمانی هم نکشید.
خیلی سخته خدا همه مریضارو شفا بده آمین
خیلی سخته خدا همه مریضارو شفا بده آمین
عموی منم سرطان داره.سرطان لنف.ریخته بود به روده و کبدش.یه قسمت از کبدش رو برداشتن توده داخل روده را هم برداشتن منتها چون سرطان لنف هست باید شیمی درمانی بکنه.براش دعا کنین.
علیرضا,انگور یاقوتی مامان(غوره سابق) 25شهریور ماه 92 همزمان با تولد امام رضا به زندگی یکنواخت من پا گذاشت و با دست و پاهای کوچکش تحرک و عشق دوباره به زندگی من آورد.
نهال جون خدا بهت صبر بده.می دونم خیلی سخته.ما هم مریضی لاعلاج تو خانواده داریم...گرفتارش هستیم.الان فقط فکر غوره کوچولوت باش که اعصاب خراب چقدر اذیتش میکنه.
علیرضا,انگور یاقوتی مامان(غوره سابق) 25شهریور ماه 92 همزمان با تولد امام رضا به زندگی یکنواخت من پا گذاشت و با دست و پاهای کوچکش تحرک و عشق دوباره به زندگی من آورد.
با اجازه مدیر مهربون
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=525822&PostID=20555757#20555757
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=525822&PostID=20555757#20555757
بچه ها بعد مدتها اومدم سر بزنم زنداداش من اوایل برج دو ما رو تنها گذاشتو رفت یه دنیا غم رو خونوادمونه عذاب بدی بودو هست داداشم افسردگی گرفته بچه هاش داغون شدن غم ما رو ول نمیکنه
کتی جان خداوند به شما و خانواده تان صبر عطا کند و روح زن داداشت شاد باشه. عزیزم من مادربزرگ، دو تا از عمه هایم و نازنین پدرم و عموی مهربونم را در اثر این بیماری از دست داده ام. روح همه رفتگان شاد
کتی جان تسلیت میگم عزیزم. من خواننده خاموش این تاپیک بودم. خدا به بازماندگان صبر بده.
ممنونم بچه ها تجربه تلخی بود ارزو میکنم هر چه زودتر درمانش پیدا بشه تا کسی غم این بدبختی و بلا رو نبینه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
