همش لج میکنه با ما مجرده ولی چشم نداره ببینه مارو مغازه فست فود داره ما خودمون براش درست کردیم حالا ما میخایم جدا بزنیم از وقتی فهمیده رو هیچی باهامون قهر کرده و ادا درمیاره همش یواشکی پیش مامانش میگه جاشون خوب نیست درنمیارن کسی نمیره مغازشون من مشتریام خیلی هستن کسی اونجا نمیره دیگه حالم ازش بهم میخوره نمیدونم چه برخوردی باهاش داشته باشم