واقعا خسته شدم از دست خانواده شوهرم دیروز پدرشوهر ومادرشوهرمو از شهرشون آوردیم شهرمون که دخترم پسر عمشو دید شروع کرد به جیغ زدن خواهر شوهرمم گفت شنام برا شام بمونید منم گفتم باشه ولی من وسایل فریز دارم میرم میزارم یخچال و میام دخترم گریه کرد گفت نمیام خونه منم به خواهر شوهرم گفتم مراقبش باش تا میام گفت خیالت راحت همین که رسیوم خونه زنگ زدن دخترت افتاده گریه میکنه دیگه نگفتن بهش ضربه وارد شده وقتی برگشتم دخترم از حال رفته بود همین که دیدمش منم حالم بد شد و شروع کردم به جیغ زدن فورا رسوندمش بیمارستان .تمام صورتش مث گچ شده بود از شدت دردتمام بدبختیای من و دخترم تقصیر شوهرم و خانوادشه تمام مسولیتاشون رو دوش ماست .بدتر از دستای دخترم اونا هستن شدن سربار زندگیم دوس دارم خفشون کنم از کارای اونا وقت نمیکنیم به زندگی خودمون برسیم
عزیزم خدا همراهت باشه.
انشالا بسلامتی
یک دستش یا هر دو؟؟
شکستگی خیلی درد داره، الهی بمیرم
راستی بسپر براش گچ سبک بگیرن. بعضی گچ ها خیلی سنگینه ولی بعضی ها سبک و گرون تره. بگو حتما که سبک میخوای
