دوست من شوهر اولش خیانت کرد جدا شد. دومی هم به زور خانوادش ازدواج کرد که بیوه نمونه. ولی طلاق گرفت. برای بار سوم با یه آقاپسر همه چی تموم و عاشق ازدواج کرد.
عروسیشون توی کشتی توی ترکیه برگزار شد. الانم خیلی خوش هستن و به زودی هم بچه دار میشن. دوستم نه بابای پولداری داشت و نه چهره اش خیلی خاص بود. فقط خسلس سخت تلاش کرد سطح زندگیشو بالا ببره. حرف مردم براش مهم نبود و گذاشت هرچه قدر میخوان چرت و پرت و تهمت بگن. الانم داره نتیجه تلاشش رو می بینه. نوش جانش
اگه می خواست با مدرک دیپلم بشینه با اون مرتیکه اولی زندگی کنه الان هم خودش بدبخت و افسرده بود و هم دو تا بچه افسرده داشت.