سلام مجدد دوستان نازنینم
دوستان جدید
در جستجوی نمو، مهسابانو، ملیح، نازگل، مهساجونی(مامان احمدعلی)
همگی خوش آمدین
هر کدوم مایل بودین بیشتر بیایین، اگه دوست دارین مشخصاتتون رو مثل صفحه اول بذارین تا وارد کنم.
صفحه اول اطلاعات مفیدی از تجربیات دوستان هست که توصیه میشه یک نگاهی بیاندازید. در ضمن ما اینجا سعی می کنیم که پست های یک کلمه ای از قبیل کی هست و کی نیست و ... ننویسیم و تا جایی که امکان داره حرفهامون رو در یک پست بنویسیم. این کار باعث میشه که تاپیک بیخودی سنگین نشه و همه پست ها مفید و برای دیگران قابل استفاده باشند. البته نوشتن پست های زیاد در یک روز اگه جواب به سوال دوستان باشه نه تنها اشکالی نداره بلکه خیلی هم خوبه
انشالله که همگی شما در اولین سیکلی که شروع می کنین موفق بشین و به زودی اسمتون جزو مامان های این تاپیک باشه
فاطمه جون
الهی بگردم چقدر دلت گرفته بوده این تعطیلات عید
عزیزم تو که سنی نداری نمی دونم این ملت بیکار به تو چرا گیر میدن آخه!!
البته میدونی گاهی هم از محبت زیادیشونه. از بس ماهی همه دوست دارند زودتر نی نی ات رو ببینند وگرنه منو ببین هیچ کس بهم گیر نمیده که چرا نی نی نمیاری!
من تو بیست و هفت سالگی ازدواج کردم و با این که تا اون زمان خیلی خواستگار داشتم اما هیچ کس بهم نمی گفت چرا ازدواج نمی کنی؟! یا این که دیر میشه و از این جور حرفها! الان هم اصلا هیچ کس نمی پرسه آخه تو پس دیگه کی می خواهی بچه بیاری؟!! اصلا هیچ کس منو دوست نداره!!
همون طور که پریسا جون گفت پانکچر که اصلا بیمارستان نگه نمیدارند و اگه هایپر نشی خیلی خیلی عمل راحتیه. همش ده دقیقه بیهوش می کنند و با یک چیزی مثل سرنگ، مایع فولیکولی رو که محتوی تخمک هست می کشند. بعدش هم برای بعضی ها که خونریزی دارند یک گاز اونجا میذارند که موقع مرخص کردن درش میارند و تموم. برای من که عمل خیلی راحتی بود و غروب هم که برگشتم خونه یک راست اومدم نی نی سایت و به دوستام گزارش دادم!
برای روزهای بعد از انتقال هم اگه از قبل بعضی کارها رو کرده باشی نیازی به کسی نداری که مراقبت باشه. چون اصلا دردی نداری. می تونی روز قبل از انتقال برای خودت یکی دو نوع سوپ و غذا آماده کنی و بزاری فریزر. من که میگم همین سیکل شروع کن فاطمه جون. هر چی بیشتر کش بدی استرست بیشتر میشه ولی وقتی تموم شد میای میگی همش همین بود!!!؟؟؟
روز پانکچر تو نوین هیچ کس رو راه نمیدن که همراهت باشه. فقط همسرت باید بیاد که اول نمونه بده بعدش تو رو بستری می کنند. بعد به ایشون میگن بره خونه دوباره ساعت ۱۲ بیاد که داروهای تو رو بخره و ساعت ۴-۵ عصر هم بیاد دنبالت که مرخصت کنه. از من می شنوی تا می تونی به دخترخاله و دختر دایی و …. نگو چون کاری از دستشون برنمیاد و ممکنه با پرسش هاشون کلافه ات کنند و استرست رو بیشتر کنن.
پریساجون
خیلی ممنون از دعایی که برام نوشتی عزیزم. اینقدر بهم حال داد که امروز که خوندم تصمیم گرفتم اسم دخترم رو هم از سین انتخاب کنم فقط به خاطر پیشنهاد تو! چون میخوام هر سال عید بچه هام رو هم پیش بقیه سین های سفره هفت سین بذارم!!
در مورد سوالت هم من این رو از مشاوران نوین قبلا پرسیدم و جوابشون این بوده که روز اول پری روزی است که درست و حسابی پری شدین. هر چند روز قبلش لک بینی داشته باشین حتی یک روز هم باشه جزو روزهای پری محسوب نمیشه
این روحیه نداشتن رو هم به حساب سندروم PMS قبل از پری بذار پریسا جون. چیز مهمی نیست. گریه کردن هم اصلا اشکال نداره و تازه باعث میشه آدم سبک بشه. منم همیشه یک هفته مونده به پری موودم خیلی پایینه. دو سه روز دیگه که پری خانم درست و حسابی تشریف فرما شد می بینی که چقدر بهتر شدی و روحیه ات هم تووووپ شده
چیستا جون
ممنون از آهنگ زیبایی که گذاشتی برامون. این حالتهای خواب آلودگی و رخوت و کسالت هم طبیعیه. منم از دیروز همش خوابم میاد و احساس می کنم بدنم کوفته شده. البته من نزدیک سه چهار هزار کیلومتر سفر زمینی داشتم ولی مطمین هستم از هفته دیگه اوضاعمون بهتر میشه
قوجان
خیلی خوشحال شدم که نوشتی رفتی سونو و همه چی عالی بوده. انشالله که تا امروز صدای قلبش رو هم شنیدی و دیگه خیالت از هر جهت راحت شده. ممنونم که در مورد دوستان غایبمون هم خبرای خوش بهمون دادی. از طرف من هم بهشون تبریک بگو. انشالله که همگیشون بارداری خوبی داشته باشند و نی نی هاشون رو صحیح و سلامت در آغوش بگیرند.
آواجون
خیلی ممنونم عزیزم. رسیدن تو هم به خیر.
خیلی خوشحالم که عید این همه بهت خوش گذشته. منم تا حالا یزد نرفتم ولی با این همه تعریف تو خیلی دلم می خواد که برم. من برعکس تو امسال رفتم سفر و از بس بچه های فامیل از سر و کولم بالا رفتند و بهم خوش گذشت تصمیم گرفتم امسال هر جوری هست بچه دار بشم!!! آخه نه این که تا حالا بچه نمی خواستم و برای سرگرمی آی وی اف کرده بودم
یاسی جون
پس تو هم رفتی پیش دکتر کاویان منش و قرار شد چیزای گرم بخوری. از من به تو نصیحت که قسمت پیاده روی و ورزشش رو جدی بگیر. چون به منم همینها رو گفت اما من همه دستوراتش رو مو به مو انجام دادم به جز قسمت ورزش! که الان نتیجه اش چاقی و از ریخت افتادن هیکلم هست. آهنگ خوشگل هم یادت نره
هالان جون
انشالله که اون مشکلی که عید براتون پیش اومده بود تا الان رفع شده باشه. چه جالب بود داستان اسکیموهات که این همه صبر کردند تا شما برین سراغشون. انشالله که این اردیبهشت مامان میشی و تلافی اون خاطره بد درمیاد
مامان سما جون
دیگه چیزی تا مامانت شدنت نمونده. برام جالبه که دکتر خودش بهت بی بی چک داده و نخواسته مستقیم بری آزمایش بدی. این امریکاییها رو دیده بودم که در مورد دکتر و درمان خیلی خسیسی میکنن و اصلا حاضر نیستند یک آزمایش ساده از آدم بگیرند ولی فکر نمی کردم تو سوید هم این جوری باشند.
چه دعای سیزده بدری بامزه ای کردی برامون. دوستش دارم. نوشتمش تو تقویمم
منم مثل عسل بانو برات دعا می کنم که مامان سما، سیزده بدر، سال دگر، بچه بغل انشاااااالله
هدیه جون
دست گلت درد نکنه که در غیاب دوستان تاپیکمون رو از اعماق تاریخ کشیدی بیرون. چه حال؟ چه خبر؟ کی میری برای انتقال؟ از نوین وقت گرفتی؟ میگم یه دختری بود اسم آیدیش جوجوی بی بال بود ازش خبری نداری که آزش بلاخره مثبت شد یا نه؟؟
عسل بانو جون
برای منم خیلی عجیبه که قبل از عید یه دفعه همه بچه ها با هم منفی شدند. یادمه تو شهریور هم همه بچه ها مثبت شدند دوباره تو مهر همگی منفی شدند! حالا غربیه جون نوشته که مامان بهار زیاد خواهیم داشت. انشالله که همین طوره
به خاطر شماره تلفن های داروخانه ها که نوشتی خیلی ممنون. میذارمشون صفحه اول
الی بلاجون
خیلی خوشحالم که حالت بهتر شده و با یک روحیه عالی میخواهی به استقبال اسکیموهات بری. انشالله که با همین روحیه این بار جواب مثبت میگیری و دلت شاد میشه
آرمینه جون
به نظر من کار عاقلانه ای کردی که سیکلت رو یک ماه عقب انداختی. زیارتت قبول و وسایلی هم که برای نی نی گرفتی مبارکش باشه. انشالله به زودی از همشون استفاده می کنی
ملیساجون
بابا خبر میدادی یک گاوی گوسفندی قربونی می کردیم. کجا بودی خانمی؟؟
چه خوب که با آوا جون تو یزد دیدار داشتی و این همه بهت خوش گذشته. از سیکلت چه خبر؟ در چه حالی؟
اوچولوجون
اگه خواستی اینجا عکس بذاری باید اول عکست رو تو یکی از سایت ها مثل سایت زیر آپلود کنی و بعد لینکش رو اینجا کپی کنی. http://www.8pic.ir
غریبه جون
من تو رو از کلوپ سارا جون می شناسم. انشالله که تو همین سیکل اهدایی یک نی نی ناز و مهربون مثل خودت میاد تو دلت. در مورد انتقال در فصل بهار یکی از دوستان من از دکتر اسکندری که یک پزشک طب سنتی در مشهد هست نقل قول کرد که بهش گفته بود نی نی های فریزش رو اگه خرداد انتقال بده احتمال مثبت شدنش بیشتره. خدا کنه که این طور باشه اونوقت تو تاپیک ما اقلا چهل تا مامان داریم که قراره همین بهار انتقال بدن
آنا جون
انشالله فردا پانکچرت عالی پیش بره و یه عالمه تخمک عالی ازت بگیرن و یک دوجین جنین با کیفیت داشته باشی. فردا به یادتم و برات دعا می کنم عزیزم
بادوم جون
با آمپول ها چطوری؟ هنوز تموم نشده؟ کی میری برای پانکچر؟ آب به اندازه زیاد میخوری؟
سادات جون
هنوز از سفر برنگشتی؟؟ بابا دلمون برات تنگ شده بیا دیگه
آزی کانادا جون
برای انتقال از فریز دیگه ال دی نمی خوری؟ تو سیکل نچرال انتقال میدی یا با دارو؟
انشالله این سری اسکیموهات برات میمونند و تا اون وقت اونجا هم هوا گرم تر شده و درختان شکوفه میدند و بهار رو درست و حسابی با نی نی تو دلت جشن می گیرین
آرام جون
زیارتت قبول باشه. خوب و خوشی؟ این هفته تو جمع دوستان جات خیلی خالی بود
آلاله جون
باور کن آی وی اف اینقدر که اسمش ترسناکه خودش ترسی نداره. آمپول هاش یک کمی زیاد هست اما زیرجلدی ها که اصلا احساس نمیشن و عضلانی ها هم مثل آمپول های معمولی دیگه درد دارند. پانکچر که با بیهوشیه و درد نداره و انتقال هم که خیلی ساده اس. ترسناک ترین قسمت اون دو هفته انتظارشه که یه آدم سالم مجبوربه استراحته و هر لحظه افکارش بین بیم و امید و توکل و یاس دست و پا میزنه.
صبایی جون
رفتی پیش دکتر عارفی؟ مسافرت چطور بود؟ انشالله که سفر بهت خیلی خوش گذشته و سیکل جدید رو هم با روحیه عالی شروع کردی.
فواره جون
من هیچ کدوم از این بیمارستان ها رو نمی شناسم. اما هزینه آی وی اف به طور متوسط حدود چهار میلیون میشه.
نازنینا و عسل بانو جون
اون دوستمون که اون روز در موردش بهتون گفتم پیغام داد که هنوز هم منتظره و نی نی نیومده
در جستجو نمو جون
برای این میگن موفقیت آی وی اف با اهدایی بیشتره که شاید جنین اهدایی چون از زوج های جوان تر گرفته میشه گرید بهتری داره. انشالله که با همین انتقال شما هم مامان میشی
نی نی ناز جون، ساحل جون، رزاجون، مهتاجون، الیف جون، آسمان جون، متولد دی جون، محیاجون، نازی جون، مهشیدجون، شانای جون، نداجون، مریم جون، ناهیده جون، ترانه باران جون، سامیه جون، انتظار جون، نگارجون، نگین جون، مروارید جون همگی خوب و خوش هستید؟
مامان های تاپیک و نی نی های گلشون در چه حالند؟
ثمره زندگی جون خوبی؟
اونروز که اذیت نشدی این همه پیش ما نشستی؟ چه حس خوبی بود وقتی تو و پسملی کنار ما بودین
مامان هیوا، مامان افسانه، مامان آزی، مامان متینه، مامان زینب، مامان ثمره، مامان قو، مامان اوچولو، مامان الناز، مامان فینگلی
بیاین از حال خودتون و نی نی هاتون خبر بدین. انشالله که تا اینجا بارداری خوبی داشتین و همه چیز عالی پیش رفته باشه
دوست جونا
دعای ساعت هشت شب که یادتون نرفته. حالا که تعطیلات هم تموم شده بیایین دوباره خیلی مرتب و منظم دعاهای صفحه اول رو بخونیم و از خدا بخواهیم که در سال جدید دل همه دوستانمون رو شاد کنه. الهی آمین