با سلام . من دو سال و نیمه ازدواج کردم و یکسالش رو عقد بودم . یه نینی 10 ماهه دارم . از همان ابتدای عقد متوجه شدم همسرم زیاد گرم نیست . و من برعکس گرم هستم. افشرده ی گل سرخ و اینا رو هم امتحان کردم و فایده ای ازش ندیدم . تا به حال خیلی ازش خواستم بره دکتر و اینها . البته در حد زیاد سرد نیست ولی من گرمترم ... خلاصه چون دوران عقد همیشه من پیش قدم بودم و حتی شاید باورتون نشه من بعد از 1/5 سال که از عروسیمون گذشته در اصل عروسی کردیم ! ان هم به اصرار من و شوهرم به رابطه یمث دوران عقد راضی بود ... خلاصه این حالتش خیلی منو عصبی کرده . و اینکه گاهی هم پیش قدم میشم و جواب رد بهم میداد(بخصوص توی عقد) باعث شده من الان فوق العاده عصبی و حساس بشم . و راستش من یه همفکری میخوام :
ببخشید انقدر باز میگم : چهار شب پیش باز همون مسئله ی پیش قدم شدن من پیش اومد که ایشون اظهار داشتن با اینکه خیلی علاقه دارن ولی خسته هستن و میخوان بخوابند . من هم خیلی سرخورده تا صبح اعصابم خرد بود (هم چون چرا باز پیش قدم شدم و هم اینکه برام سخت بود ...) خیلی تا صبح عذاب کشیدم و تصمیم گرفتم من هم در مقابلش همین طور باشم . خلاصه با اینکه ابراز منو دیده بود باز تا دیروز راحت واسه خودش زمان گذروند و دیشب از من خواست ولی من خیلی سرد بودم . البته درونا نیاز داشتم ولی همین که اعصابمو خرد کرده بود و اینکه با خودم قرار گذاشتم تا ده روز اجازه ندم تا بفهمه من وقتی سختمه یعنی چی .. خلاصه همه ی اینا باعث شد اصلا دوست نداشته باشم رابطه ای بینمون برقرار بشه .
حالا میخواستم بپرسم به نظرتون من واقعا تا ده روز دیگه صبر کنم ؟ چون هر موقع ابراز نیاز کرده من در خدمتش بودم ولی عکسش اینطور نبوده . و خیلی به غرور من برمیخوره .
یا کوتاه بیام ؟ با اینکه با این ذهن مغشوش شاید خودم هم لذت نبرم ؟