سلام بچه ها.
خیلی داغونم. واقعا انگار ی سنگ بزرگ افتاده وسط زندگیم. خودم شاغل رسمس دول.تی ام. همه شرایطم عالی. ی بچه 5 ساله دارم. همیشه مستقل و منعطف و پرانرزی هستم.
همسرم همیشه مرد وابسطه به پدرومادر و برادرش بوده و هست. حتی آب خوردنشون باهم بودهو هست. همیشه میگه ندارم حتی کماشین خودم آوردم. داستانم زیاده گول مهربونیش رو خوردم.
کلا صبح شش میره و یازده شب میادو همش میگه ندارم.
فقط جمعه ها خونس.
حالا یهویی چون برادراش باباش رفتن عمان شرکت زدن . اونم رفته. یک ماه نبود. تازه آمه دوباره داره برای چهار ماه میره عمان.!!!
پدرومادرم تنها و سن بالا. خودم شاغل. اونم که ی قرون نمیده.
خونه مال منه. ماشین خودمه همه چیزو. رو خودم تهیه میکنم.
حالا اگه بچه رو برداره بره چه کنم؟