نه جدی گفتم. هر وقت زن عموهام منو میدیدن همون روز به بلای شدیدی دچار میشدم. اخراش دیگه اصلا جلوشون ظاهر نمیشدم که مبادا باز اتفاق بدی بیفته (عمدا چشم میزنن و سلیطه و عفریته ای هستن واسه خودشون - اهل جادو جنبل و ...)
آخر سر یکی گفت هر وقت دیدیشون چنتا آیت الکرسی بخون. حالا منم اصلا مذهبی نیستما ولی گفتم بخونم ببینم چی میشه که درست شد