اخه چرا اینقدر بدشانسم و بد سلیقه تو خرید خودم ک شانس نداشتم بچمم ب خودم رفته😢
موقع خرید سیسمونی میرفتم لباس بخرم تادست میذاشتم رو لباسای خوشگل و کوچیک سایز صفر همه میگفتن واای نخر کوچیک میشه اصلا شاید یکبارم نپوشه حیفه پوله و...فلان بهمان ..
بخدابرا بچم هزارتا ارزو داشتم میگفتم میان دیدنش لباس خوشگل تنش باشه بهرحال همه ک میان دیدن نظراول میخوان نی نی رو ببینن دوست داشتم خوشگل ترین لباسا تن بچم باشه 😢
خلاصه که با حرف دهن مردم همه لباسای خوشگل رو سایز یک برداشتم و فقط یک ست بیمارستانی سایز کوچیک داشتم باخودم میگفتم طبق حرفای دیگران بعیده بچم خیلی کوچیک باشه ک سایز یک اندازش نباشه (چون هم من هم بابای نی نی جثه درشتی داریم)
خلاصه نی نی بدنیا اومد و برخللف تصورات ریز ومیزه اس دخمل 😟حتی همین ست بیمارستانی هم ی ذره براش بزرگه و تموم ارزوهای من ب باد فنا رفت و هرکی نیومد دیدن نی نیم یک دست لباس درست حسابی نداشت تنش کنم و مدام همون بیمارستانی هاتنش بود😢بچم مثل این گداها بود وهست همچنان😢😢
امشبم ک بعداز ۱۵روز دوباره وقت کردیم با شوهرم بریم بیرون براش لباس بخریم چون دم افطار بود حول حولکی خرید کردیم وحالا که اومدم خونه میبینم اون چند تیکه ای هم ک گرفتم خیلی اشغالی هستن و دو تیکش ما حواسمون نبوده فروشنده بیشعور سایز بزرگ گذاشته 😢شوهرمم دیگ مرخصی نداره بریم عوض کنیم ..بخدا دیگه طاقتم نیومد زدم زیر گریه برای این کم شانسی و ...