الهی.رها جون شرمندم کردی با اینهمه لطفت.نذرت چی بود اگه لازمه خودم برمادا کنم
منم احساسی الان با این کامنتت اشک تو چشامجمع شد شماها نبودین من چکار میکردم
پدرم تو خوابی که دیده بود (معجزه زنده موندنش) همتون رو دید که تا صبح دعا میخوندین گفت یکعالمه آدم بودن که همراه تو بودن دعا میکردن قران میخوندن همشونو تو امامزاده(ای که شفاش داد) دیدم. تاصبح با من و صاحب امامزاده تو هیات بودن
قضیش طولانی و پیچیده اس