من دوتا بچه دارم شوهرم شبا میره اتاق دوستاش باهاش دعوام میشه میگم صبح تا شب برو ولی شبا جایی نرو هر روز نه ولی هفته ای دو سه شب میره
چند روزه زیاد دعوامون میشه بهم میگه زنگ بزن به بابات یا برو خونه بابات طلاقت میدم دیگه از این حرفاش خسته شدم چیکار کنم در ظمن آلمان زندگی میکنم میترسم اگه جدا بشیم هزارتا حرف برام در میارن با شوهرم فامیل هستیم
زندگی نه ماندن است نه رسیدن زندگی سادگی یک رفتن است
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شک نکن میدونه نمیری از وابستگیت به زندگیت استفاده میکنه باید بترسه
الانم خونه نیست فردا بیاد اگه دعوامون شد اگه دوباره بهم گفت طلاقت میدم منم قبول میکنم
ایخدا جون خودت کمکم کن من خیلی دوستش دارم بچه هامم خیلی بهش وابستن دخترم شش سالشه و پسرم یک سالش اون همیشه بهم میگه یا بچه هارو ببر یا میدم پرورشگاه خیالم راحته که بچه هارو نمیخواد ولی من دوست ندارم بچه هام بی پدر بمونن
زندگی نه ماندن است نه رسیدن زندگی سادگی یک رفتن است