تو خونه ای که نر خونه با وجود حاملگیت و مریضیت بیاد سر هیچی کتکت بزنه بزنه تموم سرت رو خونی و مالی کنه....که سه شب از درد نتونی بخوابی از بی کسی ندونی به کی پناه ببری... خون سرت ریخته باشه کف آشپزخونه شما جای من بودید دستتون بر کاری میرفت که با حقارت کامل بیام خونه رو خونی که بی دلیل ریخته شده ازم رو تمیز کنم 😔بگید به کی پناه ببرم من هیچکسو ندارم
دلم میخواد این بچه ی بی گناه توی شکممو سقط کنم تا مثل من عذاب نکشه
آره واقعا مجبورم چاره ای نیست باید از یکی قرض کنم ... تا این بچه گرفتار این زندگی نکبت من نشه
عزیزم این چه حرفیه میزنی مگه تو قاتلی؟یا خدایی که مقدر کردی بچت باید بمیره ؟چاره کارت ازبین بردن بچت نیست اگه نمیتونی این حیوون وحشی رو عوض کنی و نمیتونی تحملشم کنی که واقعا سخته جداشو ولی قتل نکن یه عمر عذاب وجدان ولت نمیکنه
همون بچه بزرگ شد نمیگه چرا منو به این دنیا اوردی ؟
نه نمیگه اگه عقل داشته باشه اگه از طرف مادر محبت ببینه خواهشاً کسی رو به قتل نفس تشویق نکنین مگه الکیه از جون یه آدم حرف میزنیم اگه جونش یه دنیا باشه که باصدتا قرص و آمپولم چیزیش نمیشه ولی عذاب وجدانش یه عمر دست از سر مادر برنمیداره
نه نمیگه اگه عقل داشته باشه اگه از طرف مادر محبت ببینه خواهشاً کسی رو به قتل نفس تشویق نکنین مگه الک ...
جون کی دقیقا اصلا به این دنیا نیومده اتفاقا سقط کن همون دوتا بچه ایم که داری بسه برو تاپیکام این خانمو نگاه کن چقدر زندگیش بده آخه باز یکی دیگه روهم بدبخت کنه