پارسال خواهر شوهرم یه بچه سقط کرد
من در جریان سقطش بودم
دیگه هیچکسی نمیدونه الا شوهرش
بعد این داستان اینا اومدن شمال خونه خریدن
من خواب دیدم مارو دعوت کرده خونش
یه بچه نوزاد دم در یه اتاق سرد رو زمین لای یه پتوی نازک پیچیده شده ..بچه دختر بود
رفتم بغلش کنم بلندش کنم دیدم بهش دست میزنم دردش میاد