بابام ۶ساله فوت شده
مامانم الان۴۴سالشه
خیلی جوونه غیر مستقیم قبلا میگفت دوسداره ازدواج کنه
ابجی بزرگم۲۲سالشه انقد توپیذ به مامانم ک تو حق نداری ازدواج کنی
اگ ازدواج کنی دیگه پامم نمیزارم تو خونت
ولی من دوسداشتم ازدواج کنه😭جیگرم اتیش میگیره تنها تو اتاق میخوابه یه همدم نداره
با هشت تومن باید شکم سه تا ادمو سیر کنه😭کلی قسط و قزض و بدهیم داره
خودش باید مرد خونه باشه
انقداتیش میگیرم الاان از شدت ناراحتی دازم اشک میریزم😭
کاش بتونه ازدواج کنه🫠🫠
خیلی سخته واقعا..
ابجی بزرگمم ۲۴ساعته خونه ماست و بچشو میندازه گردن مامانم
حتی دستشویی بردن بچه ام جزو وظایف مامانمه
ی روژم خونه خودشون نمیمونه خواهرم
هر روز بدون اسنثنا خونمونه
شکم اونو بچشم باید سیر کنه همیشه مامانم
ی روز خونه خودشون نمیمونه
بعضی وقتا انقد بچش اذیت میکنه مامانم خیلی کلافه میشه
هیی شما بگید چیکاز کنم؟ 🫠🫠
وضعمون بد نیست دستمون ب دهنمون میرسه..
ولی خب خیلی سخته ی زن تنها باشه تنهایی بخوابه همدم نداشته باشه😭😭 منو خاهرام پیششیم همیشه ولی خب هیچی جای همسرو نمیگیره ک🫠کاش ی ادم خوب پیدا میشد..
حالم خیلی بده😭😭😭انقد دلم گرفته دارم با گریه مینویسم اینو