واقعیت اینه که ما نمیتونیم چیزی که از ته دل حس کردیم رو فراموش کنیم،فقط باهاش کنار میایم...
یاد میگیریم چجوری صبحا بدون اون از خواب پا شیم؛ چجوری شبا بدون اون بخوابیم، چجوری لبخند بزنیم با اینکه ته دلمون خالی باشه؛فراموشی اونجاست که دیگه دنبال جواب نمیگردی و هی از خودت نمیپرسی چرا رفت؟! چرا شکست یا چرا اینجوری شد...
فقط میپذیری هم خودت رو هم گذشتت رو و اگه یه جا یه عطری، یه اسمی، یه آهنگی یا یه عکسی اونو به یادت انداخت، فقط لبخند میزنی... نه که چون یادت رفته یا برات مهم نیست ، چون بلاخره با خودت صلح کردی، و این یعنی فراموشی...