میگه من فرزند اخرم همه کارای پدر مادرم بیشتر وظیفه منه انجام بدم
میخاست مثلا به من بفهمونه ک تو هم هم پای من باید کمکشون کنی
نظرتون چیه ؟
با یه خداحافظی خودتو نجات بده
اصلا و ابدا
نخیر
نمیگن گردنت میندازن
وای به روزی که بگن
یبار گلایه کنی میگن میخواستی قبول نکنی
با یه خدافظی خوشحالش کن
ب نظر من این جور افراد نباید ازدواج کنن
نه
مادر من کارای خانوادش رو میکرد همه رو بدبخت کرد از جمله بچه هاش
به هیچ وجه
فقط فرار
اسمش رو میذارم انسانیت و قدرشناسی
نه مگه اینکه خیلیییی مجبور باشی
بچه ننه نباشه وکنترل روابط داشته باشه چه اشکال داره..من پدرم از دست رفت..برگردم گذشته تمام وجودم را فداش میکنم...
پسره اکساس مسولیت داره و این ی نکته مثبت هست از نظر من
اگه خودت دل بزرگی داری قبول کن اگه میخوای غصه بخری که چرا بقیه بچه هاشون کاریش ندارن نه خودت رو بدبخت کن ن اون رو
الان که هفت سال از زندگی مشترکم گذشته و به گوه خوری افتادم میگم نه ولی اگه مجرد بودم میگقتم اره قبول میکنم هر کی ام میگفت بگو نه باز قبول میکردم چون نمیدونستم عمق فاجعه رو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
