یه چیزی میگم حامله ها نیان

عصری خواب بودم بعد بیدار شدن سرجام گوشیم نگاه میکردم کاملا حس کردم یه چیزی چهار دست و پا از روم رد شد،بیشتر از حس، واقعیت بود موهام کامل کشیده شد

بعدشم یه چیز سنگین رو تخت راه می‌رفت کامل فرو رفتن تشک میدیدم تخت جر صدا میداد خیلی سنگین بود ک اونجور میشد،چندبارم باصدای عجیبی مثل ترکیبی از صدای گوسفند و آدم صدام میزدن 

تنها کاری ک کردم فرار کردم آشپزخونه پیش مامانم 

مامانم گفت سه ساعته صدام میزنی جواب نمیدی وسایل پرت میکنی از بالا مگه بچه ای میترسونیم 

اتاق ها پله میخوره از پذیرایی ب بالا،دیدم ترسیده منم چیزی بهش نگفتم 

الانم صدای در سرویس محکم کوبیده شد 

اولین باره این اتفاقا میفته چیکار کنم خیلی میترسم