2777
2789

از بچگی عذابمون داد همش حرف حرف خودش بود تا تقی به توقی میخورد میزد همه چی میشکست یا میگفت حق ندارین برین بیرون 

از ۸ سال پیش با زن شوهردار که دوتا دختر داره رابطه دارن شما فکر کن زن بابامه در این حدد... بخاطر این زنه مامانمو کتک میزد میگفت تهمت نزدن به زن مردم کل فامیل و آشنا فهمیدن از رابطشون آبرومون رفت من همون موقع ها اولین سال کنکورم بود بخاطر تنش ها و استرس ها اصلا درس نخوندم هنوزم پشت کنکورم ۲۳ سالمه باورتون میشه غم های من تموم نشدد بعد این همه سال هنوزم میسوزم از وجود پدرم ... الانم محل سگ نمیدیم بهش ولی اینکه توی خونمونه میاد و میره عذاب میکشیم از نفس کشیدنش بیزارم از صداش از همه چیش شب و روزم پر از گریه و غصه .. غمی توی قلبمه که صبح ها پامیشم دلم میخواد زار بزنم شب ها هم با غصه میخوابم.. تاپیک ها قبلمو میتونین نگاه کنیدد گفتم همه چیو پس دیگه نپرسین چرا و فلان... 🥲 مامان بیچارمو تهدید میکرد سه چهار روز شب ها توی امامزاده خوابید آخ بمیرم مامان چقدر زجز کشیدی بخاطرش کاش خدا حداقل جواب دل تو رو میداد🙂💔 خواهر بیچاره ام روی تخت بیمارستان بود تصادف کرده بود بابام نق میزد و میگفت حقته ... الانم چون میدونه از بوی تریاک متنفریم هممون از صبح میکشه تا شب عذاب پشت عذاب... اینقدری استرس کشیدم توی زندگیم شک ندارم یه مشکل بزرگی پیدا میکنم حالا یا ام اس یا سرطان یا مشکل قلبی.... الان که مشکل معده عصبی و چشم درد و.. دارم... هزار کیلومتر دورتر برم از بابام بازم اروم نمیشم فقط بره زیر خاک مطمئن بشم که نیست میتونم نفس راحت بکشم وگرنه من همین الانم میتونم برم یه جا دیگه زندگی کنم امااا آروم نمیشم چون وجود نحسش و کثافت کاریاش تمومی نداره.... تاپیک ها قبل که درباره بابامه رو بخونین بعد بیاین نظرتون بگین 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اون زنه رو میشناسین؟ الهی که زنه بره زیر تریلر تکه هاش پیدا نشن که زندگی شمارو خراب کرد

اره بیشعرف همسایه مامانبزرگم بود از اون طرفم یه مدت رفت و امد میکرد باهامون با بابام نقشه کشیده بودن از این طریق راحت همو ببینن

😭😭😭کاشکی باباممم میمرد

فقط میتونم بگم که بالای منم لنگه بابای توعه، تو برای مرگ بابام دعا کن و من هم برای مرگ بابای تو...

اینجور آدما فقط واسه دق دادن اطرافیانشون دنیا اومدن

یه صلوات برای آرامش دل مامانم بفرستید؛)به امید روزی که بیام اینجا بنویسم آرزوم برآورده شد! بالاخره رفت...

اره بیشعرف همسایه مامانبزرگم بود از اون طرفم یه مدت رفت و امد میکرد باهامون با بابام نقشه کشیده بودن ...

نباید اهمین بدی تنها راهش اینه که خودتو از اون شرایط بیاری بیرون اگه بری دانشگاه میتونی در کنارش کار هم بکنی 

نباید اهمین بدی تنها راهش اینه که خودتو از اون شرایط بیاری بیرون اگه بری دانشگاه میتونی در کنارش کار ...

خب همین مشکلم همینه تمرکز نیست که بشه درس خونددد همیطوری از صبح تا شب بغض تو گلوم میخواد خفم کنهه😭😭😭

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز