2777
2789

از عمل میترسم ، از مادرشدن میترسم ، حالم خوب نیست همش گریه میکنم پرخاش میکنم ، مادر و مادربزرگم شرایطشون زیاد مساعد نیست که بیان خونه ام پیشم بمونن ، ناپدریم از اونجا لجه باید ناهار شامش مدام به راه باشه مامانم باید به گاو و گوسفندا برسه هر وعده ، وقت سر خاروندن نداره که یه دیقه بره جایی ، مادربزرگمم پیره پسراش هر وعده ناهار و شام میخوان رفت و آمد خونشون زیاده سر و صدا هست ، دستشویی تو حیاطه بدون آب گرم ، برا رفتن به حیاط باید ۱۰، ۱۲ تا پله بری پایین بیای بالا ، حموم در درست و حسابی نداره آب درست و حسابی نداره که بخوای حموم کنی اونم تو حیاطه ، خسته شدم از بی کسی و غصه ، غم عالم رو دلمه ، از بچه هم میترسم میترسم خوابم ببره نتونم بهش برسم یا دردم زیاد باشه بچه یادم بره اولین باره دارم مادر میشم

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

نترس حدا بهت ی قدرت و حس مادرانه میده از عهده همشون برمیای .بنظرم نرو خونه مادرت همون خونه خودت بمونی بهتره . مادرتم مجیوره بیاد .یکی ب گاو گوسفنداتون میرسع مجبورن . من تک و تنها بودم موقع زایمانم مادرشوهرم اومد کمک حالم باشه بدتر اذیت شدم خونمو ب گن  کشیده یود بااون خال زارم خودم کارمیکردم 

اسم کاربریم! من نمیدونستم نمیشه عوض کرد وختی نوشتم حالم اصلا خوب نبود . خلاصه شد دیگه .حالا ک شده و نمیشه تغیرش داد برای پدرمادرم فاتحه بخون خداخیرت بده💚

منم فقط ده روز کمکی داشتم

بعدش رفتن خونشون

هفته اول هر دو ساعت باید بهش شیر بدی

که سخته و نمیشه راحت خوابید



❌اگه به اسم کاربریم گیر بدی یعنی خوده خری🫤 ❌       اگه اون لحظه خوشحال بودی……پس پشیمونی نداره/.      پایان های تلخی را باید تجربه کنی تا به دوام نداشتن چیزهای زیبا ایمان بیاوری.       تذکر مهم:اگه تو یک تاپیک دارم تیکه پاره ت میکنم تو یک تاپیک قربون صدقه ت میرم…دادا خداوکیلی به اسم کاربریا دقت نمیکنم فکر نکنی دوقطبی ام؛خودتو …نکن برام❤️😁.    

عزیزم حق داری...منم به این جور چیزا فکر میکردم..اما خداروشکر نه دردم زیاد بود ونه بچه ام اذیتم کرد...

انشاالله همه‌چی خوب پیش بره برات..نگران نباش..منم که مامانم پیشم بودم..از روز ۶ ام بچم تنها شدم...اما خداروشکر خدا هم کمکم کرد...توکل کن به خدا

تاپیک دیشبت و خوندم

بیخیال حرف بقیه شو ، بمون خونه خودت ، برای دو روزی که تو بیمارستان میمونی اونجا یه ماما یا پرستار بگیر کاراتو بکنه و به بچه برسه

وقتی هم برگشتی خونه همسرت چند روز سر کار نره غذا هم از بیرون بگیر هزینه همه اینا کمتر از اینه که تو شرایط خونه مادربزرگت تو این فصل سرما خودت و بچت اذیت بشین

نگران نباش همه چی عالی پیش میره 

ما چه میدونیم آدمهایی که امروز میبینیم با چه حالی سر پا هستن، پس یا مهربون باشیم یا "ساکت"

تاپیک دیشبت و خوندمبیخیال حرف بقیه شو ، بمون خونه خودت ، برای دو روزی که تو بیمارستان میمونی اونجا ی ...

بیمارستان مادرم میاد ، شوهرمم دیگه سرکار نمیره تا هر وقت بهش احتیاج داشتیم خودش هم بلده غذا درست کنه و خونه تمیز کنه ، فقط از شب های بعد بیمارستان میترسم 

بیمارستان مادرم میاد ، شوهرمم دیگه سرکار نمیره تا هر وقت بهش احتیاج داشتیم خودش هم بلده غذا درست کنه ...

ترسی نداره ، البته استرست طبیعیه 

نگران هیچی نباش

ما چه میدونیم آدمهایی که امروز میبینیم با چه حالی سر پا هستن، پس یا مهربون باشیم یا "ساکت"

منم فقط ده روز کمکی داشتمبعدش رفتن خونشونهفته اول هر دو ساعت باید بهش شیر بدیکه سخته و نمیشه راحت خو ...

اونا میگن بیا خونه ما که ما هم به کارامون برسیم هم به تو ، جدای از سختی های خونه روستایی ، آدم کم صبر و پرخاشگری ام این روزا بدتر هم شدم با هیچ کس نمی‌سازم اعصابم نمیکشه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792