حجتالله است بر جمع امامان فاطمه
در مقاماتش فقط حیدر به زهرا میرسد
فاطمیه خاکریز جبهه ی پیروز ماست
غیرت ما پشت این سنگر به زهرا میرسد
بی حرم نه، این حرمها مرقد پنهان اوست
هر که آمد بین این معبر به زهرا میرسد
خادمانِ هر حرم خُدّام بیت فاطمهاند
هرچه خدمت میکند نوکر، به زهرا میرسد
راه دشوار است اما انتهایش روشن است
نامهی اعمال ما آخر به زهرا میرسد
کار اگر سخت است در هول قیامت، غُصه چیست
دست ما وقتی که در محشر به زهرا میرسد
قبل از آنی که بریزد اشک از پلکت به روت
گریهی این چشمهای تر به زهرا میرسد
تازه هنگام شروع گریههای مجتبی است...
روضهخوان وقتی که بر منبر به زهرا میرسد
نه عیادت میکنند و نه سلامی، جای شهر
شب به شب تا صبح یک دختر به زهرا میرسد
میکند یاد در و دیوار، میبیند هنوز
رد خونِ رفته تا بستر به زهرا میرسد
هیزم و آتش که آمد، فاطمه فریاد زد
که دفاع از خانهی حیدر به زهرا میرسد
در به روی مادر ما خورد، محسن حس نمود
زودتر از شعله، میخ در به زهرا میرسد
سهم مولا یک طناب و سهم زهرا یک غلاف
ضربهها هی پشت یکدیگر به زهرا میرسد
::
خواهری بالای تل و مادری در قتلگاه
در شلوغی ضجهی خواهر به زهرا میرسد
تشنهای بر دامن زهراست اما جای آب
شمر دارد وای با خنجر به زهرا میرسد
پیکرش هرچند بر تیغ حرامیها رسید
شام فردا در تنوری "سر" به زهرا میرسد
✍ #حسن_لطفی