آره چرا که نه البته من شوهرم امارات بود ولی خب چیزی نپرسیدن پدرش کو
اسم دخترم طناز، از اول که حامله بودم از روز اول صداش زدم ، نه ماه طناز صداش کردم بعد که به دنیا اومده حرف میارن توش
بهش عادت کرده بودم نمی تونستم چیز دیگه صداش کنم گریه ام میگرفت
به شوهرم میگفتم تو نه ماه باهاش زندگی نکردی ولی من نه ماه با طنازم زندگی کردم درکم نمیکنی ، اگه مخالف بودی از اول میگفتی که عادت نکنم البته مادرشوهرم میگفت بده دلش چرک شده بود
وگرنه از روز اول شوهرم گفت عالیه دلنشینه
به مامانم میگفتم دور از جون اگه نذارم طناز انگار یه دخترمو از دست دادم این یکی دیگه است
آخرش خودم تنهایی رفتم شناسنامه گرفتم اومدم، همه حرفا رو تموم کردم
قربون خودش و اسمش بشم طنازم