با همچین دوستی چ رفتاری کنم

بهش رو نده و هر بار گفت قبول نکن

چرا،بخوای میشه.یه روز بگو دارم میرم مهمونی،یه روز بگو دوستم اومده خونمون،یه روز بگو مامانم کار داره به اون دارم کمک میکنم،یه روز بگو فردا تست دارم،یه روز بگو مهمون دارم.رو نده بهش

بهش رک بگو دیگه نه به من نه به خونوادم زنگ نزن منو قاطی کثافت کاریات نکن حوصله دردسر جدید ندارم بگو همون یه بار که مامانت گفته من باعث شدم تو با پسر دوست بشی هفت پشتمو بسه 

نه بابا اون غیر تو کسی رو نداره

ببخشید می پرسم شما با کسی که مناسبت هاي مختلف واستون پیام تبریک بده یا هر از گاهی بیاد دیدن تون دست‌ خالی هم نیاد قطع ارتباط می کنین

چجوری نداره عزیزم، خیلی راحته، منم نوجوونم ساده بودم

یکی از این اعضای هرمی ها زنگ میزد دوستم بود تو شرکت هرمی ، من نمیخواستم وارد بشم اون مثل کنه چسبیده بود به من ول کن نبود که بیا کار کن ، از این کار و شغلای ابکی

اعصابم خورد میشددد اون موقع چقدر ساده بودم، 

ولی الان بخوام راحت ارتباطمو با دوستم قطع میکنم

زنگ که زد، پیام داد، جواب نده و تمام 

خودش میفهمه دیگه نباید زنگ بزنه بعدم پرسید بگو شارژ نداشتم ،نفهمیدم ، کار داشتم

یا به مامانت بگو من از اخلاق این خوشم نمیاد ، ابروشو نبر پیش مامانت ولی

یک بهانه ای برای مامانت درست کن بگو من از این دختره خوشم نمیاد دیگه باهاش نمیرم بیرون با اخلاقش حال نمیکنم زنگ زد بگو اجازه نمیدم دخترم بیاد

اونم زنگ زد جواب دادی بگو مامانم اجازه نمیده بیام میگه چقدر میری بیرون بشین کارای خونه رو بکن

یا بگو مامانم یا خواهرم یا هرکی منو بیرون دیده گفته تو مگه با دوستت نرفته بودی بیرون؟ چرا تنهایی؟

یا جواب زنگ و پیاماش رو کم کم نده بعد کلا قطع کن

یا اینها رو هم نمیتونی انجام بدی

به بهانه اینکه از دستش ناراحت شدی مثلا از یک رفتارش یا حرفش الکی دلخور شو بگو ناراحت شدم یک بهانه پیدا کن

بعد کلا ارتباطتو قطع کن

عزیزم پسری که به دختری علاقه داشته باشه یا امادگی و قصد ازدواج داشته باشه

حتماااااااااا به خانوادش میگه ، میرن خواستگاری دختره، 

بعد حالا دوره شناخت میخوان داشته باشن اون موقع با هم وقت میگذرونن ، میرن بیرون که همو بشناسن

نه ۲ تا نوجوون کم سن و سال که تو دوره بلوغ و هیجانات و احساساتن ، این رابطه هیچی تهش نداره

میدونی چقدر اون دختر بعد از اینکه اون پسره ازش جدا بشه ضربه میخوره ؟؟؟ پسر بی مسئولیتی که پا جلو نمیذاره

میره یواشکی با دختر مردم بیرون ، قصدی برای ازدواج نداره

اگه قصدی داشته باشه که ازدواج کنه ، ترسی نداره، به خانوادش میگه من فلان دخترو میخوام بریم خواستگاری

یواشکی کار نمیکنه

تو این رابطه دوستی یک عالمه به روح و روان اون دختر ، احساساتش و عاطفش بعد از جدا شدن ضربه میخوره و افسرده میشه ، گناه داره ، هرچی زودتر خودشو از منجلاب و یک رابطه بی سروته بکشه بیرون بهتره

پسری که شرایط ازدواج نداشته باشه چرا باید به بهانه ازدواج با دختر مردم وارد رابطه بشه ؟ پسره داره گولش میزنه

اون میخواد از دختره سوء استفاده کنه

بعدشم دوست شما الان داغه

بعد که پسره دید این پا نمیده و گذاشت و رفت

دوستتون ضربه روحی و روانی میخوره افسرده میشه

هرچی زودتر ازش جدا بشه بهتره

چطور مگه؟

بیشتر توضیح میدین؟

پس چقدر ادم چیپ و پررویی هست

از راه مادرت وارد شو

جلو مامانت که نمیتونه وایسه