در آخرین نامه اش نوشت: «دیدم که حتی در بهترین لحظههای زندگیام هم نوعی غم و پوچی را در اعماق وجود خود حس میکنم.»
دیگه منتظر نیستم کسی دستم رو بگیره، پشتم باشه، رفاقت کنه، زخمهام رو التیام ببخشه، حتی منتظر معجزه هم نیستم، دیگه منتظر هیچی نیستم و هیچی هم نمیخوام.
دلم
برای طرز رفتارت با من
اون موقع که تازه با هم آشنا شده بودیم
تنگ شده.
میپرسی چرا از آدمها دورم؟
زخمهای بسیاری دارم که حضورشان
برای من یادآور بیرحمی آدمهاست.
مهم نیست چقدر خوش قلب باشی در نهایت مجبور میشی با هر کسی مثل خودش رفتار کنی
من؟ نجات دهنده ای که هیچکس نجاتش نداد، شنونده ای که هیچکس به حرف هایش گوش نکرد، دلگرم کننده ای که هیچ دلگرمی ای نداشت، حامی ای که هیچکس حمایتش نکرد، امید بخشی که از همه نا امید تر بود.
باگ زندگی اینجاست که بعضی چیزا به تلاشت ربطی نداره، بخواد نشه نمیشه و نمیشه و نمیشه.
بعضی از دعواها اصلاً مال اون لحظه نیستن، مال وقتاییه که مدام گفتی ”عیبی نداره“، ولی داشته.
«تو را نه بخاطر کسی که هستی،
بلکه بخاطر کسی که در کنار تو میشوم دوست دارم.»
بعضی روزام هیچ اتفاقی نیوفتاده، ولی دلت میخواد غمگین باشی، دلت میخواد کمتر حرف بزنی، بیشتر خیره بشی، کمتر بیرون بری، بیشتر تنهایی وقت بگذرونی، تا خود صبح رو یه موسیقی غمگین قفلی بزنی و به رفتن کسی که شاید هیچوقت تو زندگیت نبوده فکر کنی و ریز ریز اشک بریزی، بعضی روزا انگار آدم وظیفه خودش میدونه تموم غم دنیا رو به دوش بکشه.
زندگی من دو حالت داره یا در حال فروپاشی روانیم، یا در حال جمع و جور کردن خودم بعد از یک فروپاشی روانیم که یهو یه فروپاشی دیگه پیداش میشه.
بسیار خسته بود، تمام روز سعی
کرده بود خودش را زنده نگه دارد.
من دلم میخواد، یک بار بخوام بشه.
همون موقع که ذوقشو دارم بشه.
همون وقتی که منتظرشم بشه.
نه دیگه وقتی که بیخیالش شدم.
-
خاطرههو عجیبن. گاهی باعث سرخ شدن گونهها میشن، و گاهی هم چشمها.
-
نفرین؟ تو یک روزی جون من بودی. مگه آدم خودزنی میکنه؟ اونقدر خوشبخت شو که یاد من نیفتی.
-
ما
همدیگرو
پیدا کردیم
چون خدا
میدونست که
بهم نیاز داریم.
-
الان اینطوریم که حس میکنم
با دوستام دوست نیستم
آدم مورد علاقه هیچکس نیستم
چه میدونم کلا به این دنیا تعلق ندارم.
-
قصهام کوتاه است، از هرچه میخواهم دورم.
-
فرصت دوباره، بیحرمتی به تموم رنجهاییه که کشیدی.
-
از یک چیز مطمئنم، اینکه در زندگی
هیچکس را به اندازهی خودم اذیت نکردم.
ـ
اگه زندگی میتونه آدمی که هیچوقت فکر از دست دادنش رو نمیکردی از زندگیت حذف کنه، میتونه جاش رو با کسی که داشتنش رو تو خوابت هم نمیدیدی پر کنه.
هیچکس متوجه ناراحتیت نمیشه تا زمانی که به خشم تبدیل بشه، و بعدش تو میشی آدم بدهی داستان.
-دیالوگ انیمیشن زوتوپیا.
-----
متأسفانه من حساس تر از
چیزی هستم که به نظر میآید.
پس اگر فکر کردی که ناراحت نشدم، شدم.
فقط سکوت کردم تا از درگیری و دردسر دوری کنم.
ــــــ
نه تو قراره بفهمی٫نه من قراره چیزی بگم.
ـــــــ
شخصیت شاید بتونه کمبود ظاهر رو جبران کنه ولی ظاهر هیچوقت نمیتونه کمبود شخصیت رو جبران کنه.
ــــــ
تازگیها با این فکر کنار اومدم که لازم نیست خودم رو به همه توضیح بدم، عیبی نداره اگه یه عده فکر کنن من آدم بدیام، وقتی خودم مطمعنم کار بدی نکردم، دیگه نیازی به توجیه و توضیح نیست.
--------
جایی نمان که غمت بیارزش باشد؛ آدمها اگر دوستت داشته باشند، نمیتوانند غمگینیات را نادیده بگیرند.
ـــــــ
کاش میشد من نگم ولی تو بفهمی.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
