2777
2789

من  ،با برادرم و همسر و دوتا از پسر عموهام و همسرانشون رفتیم مسافرت بعد یکی از پسر عموهام تازه یک ماهه نامزد کرده و سنتی بوده، ی جوری تو این مسافرت آویزون هم بودن و همو بوس میکردن و دختره فکر می کرد خیلی خاصه ک نگو

بعد احترام میذاشتیم و محبت میکردیم بهم دیگ خب شوخی معمولی هم میکردیم میخندیدیم 

هیچی ب این دختره نگفتیم فقط برادرم گفت چ قلی میزنه قلیون میکشی واردیا، یهو ناراحت شد و ول کرد رفت بیرون نشست

منم از اون‌موقع دیگ رفتم تو خودم و در حد دو سه ساعت اخمام رفت تو هم ک بفهمه ناراحت شدم و دیگه کمتر باهاش حرف زدم 

چون ی کمم ناز داشت و اذیت می‌کرد با ناز و اداش 

حالا میگم نکنه زشت شده باشه ومن کار بدی کردم، عذاب وجدان گرفتم

این تاپیک امروز صب یه کاربر دیگه بود فک کنم زده بود چه خبره همین متن بود کاملا یادمه

لذت عشق را آدم و حوا بردند... نه رقیبی بود ، نه گذشته ای، نه حسودی و نه بدخواهی ، دو عاشق و یک جهان ، دلم میخواهد حال خوب شان را ... 🥺

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عذاب وجدان نگیر خودش حد خودشو تو جمع رعایت نکرده باعث این شده داداشتون احساس راحتی کنه و بخواد باهاش شوخی کنه بحث سبک سنگینه دیگه شما که باهات شوخی میکنن ناراحت میشی پس تو جمع میری رفتارتو درست کن/:

کاربری جدید اما قدیمی هستم🥴

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز