دوتا بچه کوچیک .دوماهه ویکسال ونیمه صبحا که بزرگتره بلندمیشه اینم بیداره ویه ریز گریه ومیخاد بغلم باشه نمیدونم چه جوری به اونیکی برسم وصبحونه به بچم بدم خیلی سخته یدقیقه ام نوزادو زمین بزارم این کی میزنتش .بعد نمیخابه تا یک ودو پسربزرگمم بهونه میگیره ومنو میخاد دلم گرفته واقعا چیکار کنم خیلی استرس دارم فردا باز شوهرم میره سرکارومن تنها میشم
خدا کمکت کنه ،هنگ کردم
اگه توانایی مالیشو داری
پرستاربگیر
یا یه کارگر بگیر شده یک روز درمیون به خونه و زندگیت برسه خودت به بچه هات
برای پرستار نمیتونم هزینه کنم .کاراموتاحدودی میکنم شوهرم میاد مشکلم وقتی تنهام بابچه ها
عزیزم ارامش داشته باش،باهاشون بازی کن،حوصله به خرج بده،با بازی صبحانشو بده،به پسر بزرگت بیشتر محبت کن واسش وقت بزار تا حسادت نکنه که اون یکیو بزنه،برنامه کودک بزار،اهنگ شاد کودکانه بزار واسشون،باید سرشون گرم باشه تا هم شمارو اذیت نکنن هم خسته بشن راحت بخوابن،اسباب بازی مخصوص سنشونو بگیرین،سخته ولی باید صبرو حوصله به خرج داد تا عادت کنین
انشاالله که درست بشه همه چی،خدا حفظشون کنه ❤
کسی نیس راهنماییم کنه
من سال گذشته شرایط شما رو داشتم واقعا سخته پسربزرگم یکسر گوش درد بود اون یکی هم که نوزاد ،اصلا نمیدونستم چکار کنم اما حالا خداروشکر خوبه
خدا صبر و کمکت کنه من که یه 1 سال و نیمه دارم هنگ کردم تو که دیگه واقعا ایول داری
الان یاد سختیای خودم افتادم دست تنها خیلی سخت بود ولی گذشت
اخه بچه دوماهم که فعلا چیزی سرگرمش نمیکنه فقط گریه میکنه وبغل میخاد خیلی سختمه توبغلم برای اونیکی صبحونه وناهار اماده کنم یه دقیقه ام میزارم گریه کنه سیاه وکبود میشه .
ولی فکر کنم راهی ندارم باید تحمل کرد فقط😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
