2777
2789
عنوان

وقتی بچه بودم خواهرم محکم زده تو سرم 😑

| مشاهده متن کامل بحث + 918 بازدید | 53 پست

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

منو داداشمم بچه بودیم داداشم داشت درس میخوند بعد من همش با صدای بلند شعر میخوندم بهم گفت جرئت داری بیا اتاقم بعد منم رفتم هُلم داد بعد پشتم طاقچه بود سرم خورد به اون کلی خون اومد منم هیچیم نشد فقط آلزایمر دارم فکر کنم از همون ضربس

من یادمه ظهر بود مامان بابام خواب بودن

رفته بودم بالای کمد 

اونجا بسته تیغ بود داداشمم کوچیکتر بود ازم پایین کمد وایساده بود

تیغ از دستم درومد افتاد رو صورت داداشم

بین دو ابروش یکم بالاتر از چشمش و برید 

تا یه هفته باد کرده بود صورتش 

الان ک فکر میکنم واقعا خدا رحم کردها 

۲۱ فروردین ۱۴۰۰💖                                                         ۳ مرداد ۱۴۰۲💙                                                             تمام زندگی من a & n

بچه بودم با توپ فوتبال دستی ک خیلی سفته پرت کردم خورد تو زانوی داداشم نفسش رفت

هرموقع احساس میکنم حرص و فشار نخوردم و دارم سالم زندگی میکنم میام نی نی سایت خودآزاری😂لطفا برای برآورده شدن حاجتم ی صلوات مهمونم کن😍🌷ممنونم دوست خوبم❤️ مجبور نیستیم هم نظر نیستیم ریپ بزنیمو نظرمونو تو حلق دیگران کنیم🤗

منم بچه ک بودم یه بار داداشم ماشین فلزی رو پرت کرد تو سرم

یه بار دیگه م کتم رو چید😂 یه سری خراش عمیق افتاد

نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...تحمل زندگی فامیلی را ندارم...من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!

من یادمه ظهر بود مامان بابام خواب بودنرفته بودم بالای کمد اونجا بسته تیغ بود داداشمم کوچیکتر بود ازم ...

من داداشم یکسال ازم بزرگتره

یبار دعوامون شد خودکار کوبیدم تو سرش خون اومد ولی نذاشتم به مامان و بابام بگه

خب از نظر هوش چ جور هستی ؟؟

باهوشم 

همین که برگی از درخت نمیفته دلم بهت گرمه خدا ❤️❤️ آتشی نمى سوزاند “ابراهیم” را و دریایى غرق نمی کند “موسى” را مادری،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نیل” می سپارد تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد مکر زلیخا زندانیش می کند ، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند از این “قِصَص” قرآنى هنوز هم نیاموختی؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ، نمی توانند او که یگانه تکیه گاه من و توست پس ؛ به “تدبیرش” اعتماد کن ، به “حکمتش” دل بسپار ، به او “توکل” کن ؛ و به سمت او “قدمی بردار” ، تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی خدایا فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز ❤️❤️آقایون درخواست دوستی ندن متعهد و متاهل هستم 💍

من داداشم یکسال ازم بزرگترهیبار دعوامون شد خودکار کوبیدم تو سرش خون اومد ولی نذاشتم به مامان و بابام ...

🤣🤣🤣🤣🤣 سوراخ شده کله ش

۲۱ فروردین ۱۴۰۰💖                                                         ۳ مرداد ۱۴۰۲💙                                                             تمام زندگی من a & n

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792