من یادمه ظهر بود مامان بابام خواب بودن
رفته بودم بالای کمد
اونجا بسته تیغ بود داداشمم کوچیکتر بود ازم پایین کمد وایساده بود
تیغ از دستم درومد افتاد رو صورت داداشم
بین دو ابروش یکم بالاتر از چشمش و برید
تا یه هفته باد کرده بود صورتش
الان ک فکر میکنم واقعا خدا رحم کردها