2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شهریه کلاسش چنده؟

۹۵۰ تومن برای ۸ جلسه در ماه عزیزم

من دخترم کلاس اول خیلی شاکی بود کخ بچه ها مسخره م میکنن میگن نقاشی هاتو خط خطی رنگ میکنی برای همین بردمش تابستون کلاس 

درسته منم دخترم ۷سالش عالی میکش ولی کلاس نبردم مدرسه رفت علاقه اش کم شد یعنی وقتش کمتر شد قبلش هفته ...

بچه من نقاشی میکشید ولی رنگ امیری ش همه ش خط حطی بود تو مدرسه بچه ها مسخره گرده بودن تو خونه هم اصلا گوش نمیکرد من چی میگم که کمکش کنم

بردمش کلاس

دارم با خودم کلنجار میدم که بعد از مهر ادامه بدیم اخه یکم سختم میشه با بچه کوچک هم ببرم مدرسه هم کلا ...

آره عزیزم کارش هم عالیه اگه ببزی که خوب میشه پیشرفت هم میکنه 

خیلی خوبه ماشالله 

معلومه هوش و استعداد داره 

خدا حفظش کنه الهی 

اگه امضا مو میبینی حتما برای حاجت رواییم یه صلوات بفرست و بگو تا من هم برات بفرستم خدا خیرت بده الهی😘😘. و یه جمله دیگه به آقایون سایت لطفا به من درخواست دوستی ندید خواهش میکنم ندید اگر دادید میرم به نی نی یار اطلاع میدم ممنونم .

مرسی عزیزم

فدات شم😘

اگه امضا مو میبینی حتما برای حاجت رواییم یه صلوات بفرست و بگو تا من هم برات بفرستم خدا خیرت بده الهی😘😘. و یه جمله دیگه به آقایون سایت لطفا به من درخواست دوستی ندید خواهش میکنم ندید اگر دادید میرم به نی نی یار اطلاع میدم ممنونم .

وای عالیه بزار ادامه بده خیلی استعداد داره 

سلام ما به انهایی که چیز هایی در ما يافتند و دوست داشتند که خود ما از انها بی خبر بودیم.... کاربری قدیمیه بعد از چندین سال برگشتم 😌

خیلی عالی کشیده دختر من با اینکه 9 ساله هست و هر دفعه باهاش نقاشی میکشم بازم نمیتونه اینجوری بکشع ....

آفرین .... بزار ادامه بده این بچه استعدادشو داره

من از یک شکست عاشقانه می آیم . بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند .شکست نه برای پنهان کردن است نه برای پنهان شدن .می گویند از صبح بنویس . از آفتاب و من چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت . باران پنجره ی چشمانم را شسته است . همه دلشان نقش های مثبت می خواهد و آدم های خوشحال . اما من گمان می کنم این خیلی خوب است ک نمی توانم ادای آدم های خوشبخت را در بیاورم .بی ستاره ام و زرد با طعم معطر پاییز .ک حضورش تنها معجزه ی لحظه های تنهایی من است . قیمت وفا شاید گران تر از آن بود ک بهانه ی دوست داشتنی زندگیم از عهده ی داشتنش بر آید . سقف اعتماد تعمیری ست . مدام چکه می کند .آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او ک باید پر باشد خالی ست .نمی توانم باورش کنم نه رفتنش و نه ماندنش را .مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی ک درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند . خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد . اما همیشه حق با برنده ها نیست . می شود در عین بازنده بودن سر بلند بود و او را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد . قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست . بی علاج ست . دانستنش آدم را کم کم می کشد . گریه ی شبانه می آورد . اما همین است خبر کاملا ناگوار و واقعی ست ....اون یکی رو جز من داشت ....سکوت می کنم تا ب خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی بر باد رفته ام آبرومندانه باشد . گریه می کنم باشکوه . مثل اقیانوس . بلند مثل اورست . او نمی شنود و نمی داند که ماه . خوشبختی مشترک همه ی بی ستاره هاست . یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ ترین سوال فکر آشفته ی من است .... چی کار کرد این دل سادم .... که از چشم تو افتادم ؟؟؟ ...اینقدر روز و شبامو خونه ی ستاره کردی.... ک ب یادم نمی مونه نامه هامو پاره کردی....

مرسی عزیزم‌که گفتیحتما میبرمش

خاهش میکنم گلم ....آخه دلم نمیخاد مثل زمان ما استعدادش بخشکه

من از یک شکست عاشقانه می آیم . بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند .شکست نه برای پنهان کردن است نه برای پنهان شدن .می گویند از صبح بنویس . از آفتاب و من چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت . باران پنجره ی چشمانم را شسته است . همه دلشان نقش های مثبت می خواهد و آدم های خوشحال . اما من گمان می کنم این خیلی خوب است ک نمی توانم ادای آدم های خوشبخت را در بیاورم .بی ستاره ام و زرد با طعم معطر پاییز .ک حضورش تنها معجزه ی لحظه های تنهایی من است . قیمت وفا شاید گران تر از آن بود ک بهانه ی دوست داشتنی زندگیم از عهده ی داشتنش بر آید . سقف اعتماد تعمیری ست . مدام چکه می کند .آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او ک باید پر باشد خالی ست .نمی توانم باورش کنم نه رفتنش و نه ماندنش را .مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی ک درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند . خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد . اما همیشه حق با برنده ها نیست . می شود در عین بازنده بودن سر بلند بود و او را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد . قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست . بی علاج ست . دانستنش آدم را کم کم می کشد . گریه ی شبانه می آورد . اما همین است خبر کاملا ناگوار و واقعی ست ....اون یکی رو جز من داشت ....سکوت می کنم تا ب خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی بر باد رفته ام آبرومندانه باشد . گریه می کنم باشکوه . مثل اقیانوس . بلند مثل اورست . او نمی شنود و نمی داند که ماه . خوشبختی مشترک همه ی بی ستاره هاست . یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ ترین سوال فکر آشفته ی من است .... چی کار کرد این دل سادم .... که از چشم تو افتادم ؟؟؟ ...اینقدر روز و شبامو خونه ی ستاره کردی.... ک ب یادم نمی مونه نامه هامو پاره کردی....

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792