من جشن گرفتم هزارتا ایراد و ناراحتی توش بود اگه جشنت خوب و شاد و بدون مشکل بود هزار بار هم خدارو شکر کن و رقص اصلا مسئله مهمی نیست
منم خیلی شب عروسیم خنگ بازی در آوردم موقعی که داشتن تالار رو میبستن که همه برن خونه هاشون منو همسرم رفتیم سمت ماشین که سوار بشیم عروس کشون بقیه بیان دنبالمون تا خونه همراهی کنن بعد بابام ایستاده بود پیش ماشین عروس گریه میکرد بعد من نمیدونم چرا مثل اسکولا دیدم داره گریه میکنم نرفتم بغلش کنم بوسش کنم خودم اصلا یادم نیست همسرم میگه فقط رفتی پیشش سلام احوال پرسی کردی
خدایا من چرا انقد خنگ و بی احساس بودم شب عروسیم نمیدونم چرا اینکارو کردم😞
من یه بار با بابام یه دختر دارم شاه نداره رو رقصیدم
آهنگ ننه از معینو با مامانم رقصیدم
با همسرمم که اون فقط دست میزد برام ولی خب دیگه رقصیدم کلی
باز با ۳ تا شونم باهم رقصیدم(همه اینجوری بودن که: دکمه آفِ عروس کجاست)
به نظرم همچنین شبی آدم خیلی میره تو حال خودش
من اصلا انقد درگیر حال و هوای خودمو لباس عروسمو عروسیم بودم اصلا متوجه یه سری اتفاقا که قشنگ جلو پای خودم افتاد نشدم اصلا ندیدم بقیه چی پوشیدن کی رقصید کی نرقصید
فیلم عروسیمو که دیدم متوجه همه چی شدم
غرق بود تو حس و حال خودم
ناراحتم هنوز 😢با جاریم یه تیکه از فیلم رقصیدم پشیمونم ازش بدم میاد
وای عزیزم چرا انقدر فکرتو درگیر میکنی
گلم ما از کجا بدونیم؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
