خانه داری

بله منم مثل شما بودم از وقتی راه افتاد تا دو سالگی اینقد لاغر شده بودم که هیچ کس منو نمیشناخت،از بس دنبالش میدوویدم ولی بعدش دیگه حرفامو میفهمید بهتر شد الان ۳سال و نیمشه

منم هفت ماهه و کلاس دومی دارم خدا به دادم برسه 

بچه من که دوساله وضع همینه بعضی بچه هاهم ارومن از شانس من دخترم خیلی شلوغه 

واقعا سخته. من که دیگه بیخیال بشور و بسابو....  شدم هر کی هرچی میخواد بگه. همینجوریش بخاطر شیردهی و نگهداری از نینیم کلی لاغر وضعیف شدم. وقتمو بیشتر واسه نینی میذارم باهاش بازی میکنم

منم دخترم یک سالشه.دارم گردگیری میکنم.کل خونه بهم ریختس.امروز رنگ کردیم یعنی به معنای واقعی پوستم کنده شد.اونم دست تنها😓😓😓

واقعا کار خونه سخته اونم با بچه حالا پسر من ۳ سال و نیمشه

من که چند روزی درگیر خونه تکونی بودم خدا رو شکر تموم شد کار هام

پسرم که نوزاد بود میخواستم بخوابونمش به کار هام برسم وقتی میخوابید میرفتم آشپزخونه تا میرسیدم آشپزخونه بیدار میشد باز میومدم پیشش یکم میموندم خوابش میبرد باز میرفتم بیدار میشد اونقدر اینجوری میشد خودمم خسته میشدم پیشش میخوابیدم😁و کار ها میموند البته من مهمون سرزده کلا ندارم حداقل اینش خوب بود که بیشتر به پسرم برسم

هم تو بارداریم و هم نوزادی پسرم اسباب کشی هم کردم تقریبا دست تنها و شوهرمم وقتی خونه بود کمک میکرد بهم

خییلی بده تازه اگه بی درک باشن برن پشت سرادم حرف بزنن که خونش کثیف بودو شلخته و .....که دیگه بدتر داریم ازاین مدد توخانودده متاسفانه

با بچه ی کوچیک وضع و اوضاع همینه. کمکی نداشته باشی خیلی سخته. حسرت یه خواب راحت یه استراحت کوچولو