در رو باز نکن
باید شعور داشته باشه و بفهمه بقیه پرستار بچهاش نیستن که هر وقت دلش خواست بندازتش تو سر مردم و بره
بعدا هم پرسید کجا بودی بگو کار داشتم، اصلا هم اجازه نده ازت بازجویی کنه
یعنی چی که هر چی میگی جواب میده
به اون چه که تو چیکار داری، باهاش محکم و قاطع برخورد کن، بگو خواستی بچه رو یه وقتا که خیلی مشکل داری بیاری قبلش زنگ بزن
بگو حالم بده بچت گریه میکنه ،دو روز دیگه بچه خودت بیاد میخوای چه کنی ؟ کاش باهاش یه جا نبودی
خب اگه اینقدر مطمئنی که بعدا هم ازش کمک نمیگیری پس کارت راحتتره . بهش بگو امروز بچه ات داشت از روی مبل یا میز می افتاد کلی ترسیدم و دویدم تا گرفتمش . از استرس خودمم تپش قلب گرفتم یا همچین چیزی . لطفا دیگه نیارش چون برام مسئولیت سنگینیه . منم شبا خوابم نمی بره روزا خواب آلودم نمیتونم خوب بهش برسم .
اره منم مثل خودتم شهر غریب هم که بودم هیچ وقت بچه هامو به دوستام نسپردم. اونا همسایه هستن و با هم رفت و آمد داریم و همه غریبیم صمیمی هم هستیم و قابل اعتمادن . ولی دیگه کارامو با شوهرم هماهنگ میکردم و میرفتیم . ولی میدونم خیلیا براشون مهم نیست بچه رو میندازن گردن بقیه که خودشون راحت باشن .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
